دیکتاتور دیکتاتور میزاید- حسن بهگر
در میان راست و دروغ های پرویز ثابتی در مصاحبه با تلویزیون من و تو (1) جرقه ای زده شد که تمام بافته ها و یاوه های سلطنت طلبان را به خاکستر مبدل کرد. او گفت که پس از 15 خرداد تیمسار پاکروان از من خواست که گزارشی تهیه کنم که در صورت برگزاری انتخابات آزاد چه نتیجه ای حاصل خواهد شد. درگزارش تهیه شده نوشتم که جبهه ملی در شهرهای بزرگ برنده خواهد شد و حدوداً 60 نفر نماینده به مجلس خواهند فرستاد و یادآور شدم که آنان سیاسی هستند و بدین طریق مجلس را در دست خواهند گرفت . گزارش که توسط پاکروان به شاه داده شد او را بر آشفته کرد و آن را مزخرفات نامید و پس از معطل کردن پاکروان بدون شرفیابی او را به خانه اش روانه کرد.
رفتن این چند نمایندهٔ جبهه ملی به مجلس چه خطری برای رژیم شاه داشت ؟
مگرخواست جبهه ملی به جز اجرای قانون اساسی مشروطیت، اینکه شاه سلطنت کند نه حکومت چیز دیگری بود؟
رفتن چند نفر نمایندهٔ ملی در میان سایر وکلای مورد حمایت شاه می توانست موجب اصلاحاتی در کشور بشود وشاه را ناچار کند که کشور طبق قانون اساسی اداره شود و فقط بر مدار زور و استبداد فردی نچرخد. این کار موجب می شد که کشور قانونی اداره شود زیر قانون کشور را نگاه می دارد نه زور و سرکوب .
بیداد امروز نتیجه خفقان و زورگویی دیروز است . سران جبهه ملی به زندان رفتند و اعضای جبهه ملی با ضرب و شتم دستگیر شدند و راه های قانونی بسته شد و راه جنگ مسلحانه و چریکی باز شد.
جبهه ملی ممنوع شد ولی راه برای تندروی نهضت آزادی باز شد که درنهان علیه مشروطیت بود و در سر استقرار حکومت مذهبی می پخت و شد آنچه نمی بایست می شد. زمانی به فکر قانون اساسی افتادند و میلیون ها نسخه چاپ کردند که دیگر قانون مشروطیت موضوعیت خود رااز دست داده بود.
در حقیقت ثابتی تلویحاً دیکتاتوری شاه را تایید می کند. اما از خود و از بیداد خود در زندان های شاه و کشور چیزی نمی گوید. او نمی گوید که نام او و سازمان جهنمی اش لرزه بر اندام بسیاری می انداخت. او نمی گوید که رانندهٔ همسرش در یک کفش فروشی مشتری آنجا را به جرمی ناکرده به ضرب گلوله از پای در آورد و آب هم از آب تکان نخورد. دیکتاتور هزاران زورگوی دیگر تولید می کند.
ثابتی دست خود را درمورد حمایت از ملایان و ساختن مساجد می شوید ولی بهیچوجه از حمایت حسینیهٔ ارشاد و دکتر شریعتی در این بخش چیزی نمی گوید.
اما آیا این سخنان می تواند ذره ای از اوهام و زرق و برق دوران شاه برای برخی از شیفته گان سلطنت امروزی کم کند؟ تصور نمی کنم . امروز آنها توسط رسانه های بیگانگان و زور و بیداد عملهٔ دستگاه دینی حاکم چنان مسخ شده اند که مانند زامبی های زنده می خواهند گلوی صغیر و کبیر را بدرند. به همه ناسزا بگویند و بدنبال خیالات واهی خود روانند.
برای آنها سخت است باور کنند که نکبت استبداد یکی است و شکل های متفاوت فرقی در ماهیت استبداد نمی کند و هیچ چیزی را تغییر نمی دهد. وقتی انسان آزادی ندارد ، اختیار مشارکت در سرنوشت کشورش را ندارد ودر بازهم به همان پاشنه خواهد چرخید.
ثابتی معترف است که شاه از گزارش های انتقاد آمیز اکراه داشت و عصبانی می شد و این بدان معناست که ثابتی و یارانش بایستی حقایق را سانسور می کردند و گزارش های تملق آمیز به او می دادند.چنین حکومتی بر اساس خواست یک نفر و بزرگ نمایی شخص او جز فاجعه نتیجه دیگری ندارد چنانکه امروز هم هر سخن و عملی برخلاف ولی فقیه از نظر حکومت بر خلاف شرع و امنیت ملی و به منزلهٔ تشویش اذهان عمومی ، جرم تلقی می شود.
ملت ایران در پی آزادی است و فقط در پی نان نیست .آزادی هم همچون نان و هوا نیاز اولیه بشر است و قدرت دادن به یک فرد کشتن آزادی و ناتوان کردن مردم است.
چهارشنبه – ۱۵ آذر ۱۴۰۲
2023-12-06
—
(1)
مصاحبه با پرویز ثابتی – من و تو – بخش اول