
کارزار ملی-رامین کامران
پیروزی نظامی اخیر ایران بسیار مهم و تاریخی بود ولی در این پیروزی که همه را به وجد آورده، حفره ای هست، کمبودی هست که باید بدان آگاه بود و به هر قیمت در جهت رفعش کوشید.
ایران در این حکایت شکست اطلاعاتی خورد که مطلقاً جای کتمان ندارد. این شکست را نمی توان به معنای دقیق کلمه شکست در جنگ اخیر محسوب نمود. این شکستی بود که مدت ها قبل از این جنگ واقع شده بود و در حقیقت مقدمۀ این جنگ شد. اگر اسرائیل این پیروزی اطلاعاتی را به دست نیاورده بود، اصلاً به صرافت اینکه با ایران وارد چنین جنگی بشود، نمی افتاد.
داستان دو وجه دارد، یکی کلی و مربوط به اوضاع اجتماعی و دیگری جزئی و مربوط به دستگاه های اطلاعاتی.
این پیروزی زمینه ای کلی داشت که باید به آن توجه داشت. این زمینه را شکافی که بین دولت اسلامی و ملت ایران وجود دارد، فراهم آورد. می دانیم سال هاست که مردم از این حکومت و سیاست هایش ناراضیند. این بی مهری به حکومتی که هیچگاه به خواست های عمیق و مشروع این ملت مهری نشان نداده و در هر شرایطی کوشیده تا ایدئولوژی یاوۀ خود را به جامعه تحمیل نماید، کاملاً منطقی و قابل درک است. مردم ناراضی به یاری به حکومتی که زندگانی را به آنها تلخ کرده، نمی اندیشند و اگر به هر دلیل در وطن خواهی و اخلاق سستی داشته باشند و تحت تأثیر تبلیغات سنگین رسانه های ایران ستیز هم قرار بگیرند و علاوۀ بر این دو، هدف اغوای سرویس های اطلاعاتی دشمن نیز واقع گردند، می توانند به راه خیانت به کشور و هموطنانشان بروند. زمینه، خاک مساعد برای سر برآوردن تخم خیانت را خود حکومت تأمین کرده و طی سال های دراز چنین کرده است. یعنی خطاکار اول و پایه ای همین نظام اسلامی است.
مردم ایران در کل و طی جنگ اخیر رفتاری درست و آبرومند و در خور تقدیر از خود نشان دادند. ولی مردم فقط می توانند خود رفتار درست پیشه کنند، نه بیشتر. از بین بردن زمینۀ فساد فقط از حکومت برمیاید نه از مردم و اگر حکومت چنین نکند که تا به حال نکرده و حتی در جهت عکس نیز عمل کرده است، کس و مرجع دیگری قادر به این کار نخواهد بود.
حال بیاییم سر بخش جزئی داستان، آنی که به طور اخص کار اطلاعاتی می نامند. این بخش از کار اصولاً مربوط است به سرویس هایی که وظایفی در این حوزه دارند و روشن است که مردم دخالت مستقیمی در این زمینه نمی توانند داشته باشند. در این باب باید چشم به بالا بردن کارآیی این دستگاه ها و در صورت لزوم تصفیۀ آن ها داشت که باید توسط حاکمیت انجام بپذیرد.
ولی در این جا هم نمی توان از اهمیت همدلی و همکاری مردم غافل ماند. به این دلیل که سرویس های اطلاعاتی در هیچ صورت و در هیچ کجا قادر به نظارت بر تمامی گوشه و کنار کشور و جامعه نیستند و برای گسترش نظارت بیش از حدودی وسایل معمولشان به آنها امکان می دهد، محتاج یاوری بیرونی هستند. این یاوری بیرونی یعنی مردم کشور. پس از گوش ندادن به تبلیغات و اغوای خارجی، این مرحلۀ دوم کمکی است که عامۀ مردم می توانند به حکومت بکنند تا با نفوذ اطلاعاتی خارجی مقابله کند. این وسیع ترین پشتیبانی است که دستگاه های اطلاعاتی می توانند پیدا بکنند و اگر وسعت لازم را پیدا بکند، می تواند برتری چشمگیری به دستگاه های ضد جاسوسی ایرانی بدهد. در تمامی ابعاد جنگ، پشتیبانی مردمی عامل اصلی توانایی و در نهایت پیروزی نیرو های نظامی است. اطلاعات هم یکی از این ابعاد است که نمی باید به هیچ عنوان دستکمش گرقت.
نقطۀ قوت اصلی اسرائیل همین بخش اطلاعات است، نه استراتژی. خودشان تصور می کنند که این چاچول بازی ها می توند جای استراتژی را بگیرد. در موارد کوچک و کوتاه، به نظر میاید که حق دارند چنین تصور کنند. ولی وقتی داستان جدی می شود و از حد زدن یک ضربه و در رفتن فراتر می رود، معلوم همه میشود که چنین نیست. همین ضربات سریع و موفق است که همیشه به عنوان و به جای پیروزی های بزرگ عرضه کرده اند و برای خود شهرتی دست و پا کرده اند. ختم کردن برتری اطلاعاتی که البته کار ساده ای نیست ولی کاملاً در ید قدرت ایرانیان است، شرط اساسی پیروزی در جنگی است که پیش رو داریم. نقطۀ قوت اصلی دشمن در این جاست، باید نشانه اش گرفت، به آن کاری ترین ضربه ها را زد و از کارش انداخت.
۱۶ تیر ۱۴۰۴، ۷ ژوئیه ۲۰۲۵
این مقاله برای سایت (iranliberal.com) نوشته شده و نقل آن با ذکر مأخذ آزاد است

