Home سخن روز آرشیو سخن روز چه فکر می کردید و چه شد-رامین کامران

چه فکر می کردید و چه شد-رامین کامران

بر خلاف انتظار و حدس و شاید آرزویم، جنگ به راه افتاد. هنوز گسترده نشده چون آمریکا مستقیماً وارد نشده و احتمال ورودش کم است.

این مطلب کوتاه را می نویسم تا در این بلبشوی رسانه ای فقط چند نکتۀ مهم را فهرست وار یادآوری بکنم.

اسرائیل جنگ را با بهانه ای احمقانه و از آن مهمتر بدون استراتژی فقط بر پایۀ توهماتی معیوب آغاز کرده است. در دنبالۀ همان خیالاتی که در غزه و لبنان داشت و دارد. همۀ اینها به اتکای پشتیبانی بی دریغ غرب و نیروی هواییش که قرار است کار را یکسره بکند.

به ترتیب.

نیروی هوایی هیچ کشوری قادر نیست تا پیروزی جنگی را تضمین کند.

اسرائیل به هیچوجه امکان از بین بردن تأسیسات اتمی ایران را ندارد.

تمام بازی نوعی سر هم بندی است از دوز و کلک هایی که سرمایۀ اصلی اسرائیل است و این جا همه را با هم به کار گرفته. بازی اسرائیل غیر عقلانی است و جنگی که راه انداخته احمقانه. این پردۀ آخر کلاه کلاه کردنی است که در غزه شروع شده و نه بیش و نه در غزه به نتیجۀ نهایی رسیده و نه در لبنان.

اینکه بازی به قصد وادار کردن آمریکا به دخالت انجام گشته روشن است و هیچ معلوم نیست چنین نتیجه ای بدهد. همینجا اضافه کنم که خود آمریکا هم امکان پیروزی در جنگ با ایران را ندارد، فقط خواهد توانست بیش از اسرائیل خرابی بار بیاورد. اگر باور ندارید، یادی از ویتنام بکنید.

بهانۀ داستان همان حکایت بمب اتمی ناموجود ایران است که قرار است به سر اسرائیل زده بشود ـ یعنی مزخرف محض.

ظاهراً حساب اصلی اسرائیل این بوده که به سبک داستان پیجرها، ضربه ای فلج کننده به سرفرماندهی ارتش جمهوری اسلامی بزند و در پی آن عملیات تخریبیش را بی دغدغه آغاز کند. شاید حتی رؤیای تغییر حکومت ایران را به سبک سوریه نیز در سر پرورده بوده اند.

ضربۀ اول مهم بود ولی جاهای خالی فرماندهی نظامی به سرعت پر شد ـ مقایسه با مورد حزب الله بیجاست. از این مهمتر، فلجی مشاهده نشد و ایرانیان به سرعت به خود آمدند و آتش موشکی را بر اسرائیل گشودند. این بار فاصلۀ کنش و واکنش رضایت بخش بود، بر خلاف وعده های صادق…

افراد نادانی که همه جا مقلد مضحک نازی ها هستند و خیال حملۀ برق آسا در سر پخته بودند، مستقیم وارد جنگ فرسایشی شده اند که تاب ادامه اش را ندارند و حالا باید اداره اش کنند و به این راحتی هم نمی توانند از آن بیرون بیایند. با تمام غافلگیری، حتی زمان واکنش حریف را هم نتوانستند کاهش دهند. از برق آسایی همین پف نمش را بلد بودند که در تاریخ نظامی جهان به یادگار خواهد ماند!

روشن است که رسانه های جهانی فقط ادعاهای اسرائیل را منعکس می کنند و اگر از ایران و دولتش خبری می دهند، تعداد قربانیان است و بس. ولی روشن است و نشانه ها و تصاویرش هم فراوان که ضربات ایران بسیار سخت و خرد کننده بوده است.

اسرائیل می خواهد، طبق معمول، برتری رسانه ای خود را برتری نظامی جا بزند که پذیرفتنی نیست. اسرائیل باید بالاخره جایی دست از حمله بردارد، ولی مشکلش این است که باید شکست خود را پنهان کند. ایران در این جنگ شکست نخواهد خورد و باید از آن پیروز بیرون بیاید. ولی داستان نباید به همین ختم شود.

قرار است صلحی، حال هر قدر سست و آبکی در پی این درگیری بیاید و نکتۀ اصلی بهره برداری درست از آن است. در یک کلام، باید از هم اکنون در فکر بردن صلح بود.

اول از همه بگویم که هر کوششی برای آتش بس که از سوی کشورهای غربی صورت بگیرد که از هم اکنون شاهد زمزمه های آن هستیم، در درجۀ اول نشانگر در تنگنا افتادن اسرائیل و شکست آن است. این ابتکارات موقعی انجام میگیرد که عرصه بر اسرائیل تنگ شده، نه صلحدوستی در کار است و نه انساندوستی. نباید به راحتی این پیشنهادات را پذیرفت، بهای پیروزی را باید طلب کرد و گرفت. باید از حالا برای این مانور آماده بود.

حال که کار رسماً به جنگ کشیده، برتری ایران در این درگیری باید بالاخره راه را برای شکستن طلسم مذاکرات که دو دهه است ایران را گرفتارش کرده اند، بگشاید. مسئلۀ جاسوسی گروسی که تا اندازه ای تحت الشعاع درگیری نظامی قرار گرفته است، نباید از یادها برود و باید به بهترین شکل مورد استفاده قرار بگیرد. ایران باید بر استعفای این جاسوس دغل پابفشارد و درسی هم نه فقط به خود او، بل به امثال او بدهد. کسی حق ندارد سرنوشت ایرانیان را دستمایۀ ترقی شغلی حقیرش بکند. باید با استفاده از این فرصت چارچوب این مذاکرات قلابی را شکست.

خلاصه کنم. باید به روشنی حالی طرف کرد که از سر حماقت جنگ با ایران را شروع کردید، حال باید تاوانش را بدهید و تخفیفی هم در کار نخواهد بود. به اندازۀ کافی مصیبت به ما تحمیل کرده اند، دیگر بس است.

۲۵ خرداد ۱۴۰۴، ۱۵ ژوئن ۲۰۲۵

این مقاله برای سایت (iranliberal.com) نوشته شده و نقل آن با ذکر مأخذ آزاد است