چرا پیروزیم- رامین کامران
بحث های نابجا و بی موضوعی درگرفته که آیا پیروز شدیم یا نه؟ یا حتی اینکه پیروز نشده ایم! من این سخنان را محل اعتنا نمی شمرم. اینها، اگر هم فقط از سر سؤ نیت بر زبان ها جاری نشود، زادۀ بی اطلاعی در باب موضوع است و نشانۀ این که گوینده حتی زحمت کسب اطلاع را که سخت هم نیست، به خود نداده است و از آن بدتر احتیاطی هم به خرج نداده تا در بارۀ آنچه که نمی داند، چیزی نگوید.
اگر در این باب سخنی می گویم به دلیل اصرار دوستانی است که از رواج این سخنان پوچ دلگرفته و نگرانند. پس بپردازیم به اصل مطلب.
از معیارهای نادرست و عامیانۀ پیروزی و شکست شروع می کنم که راه برای بحث اصلی باز شود. چون بسیاری حرفهای عامیانه ای که میشنویم در حقیقت انعکاس تبلیغات ارزان بهای خود اسرائیل و متحدان غربی اوست که برتری رسانه ای دارند و یاوه های خود را در سر همه میکنند.
اول از همه بگویم که تعداد تلفات و خسارات معیار درستی برای سنجش شکست و پیروزی نیست. به لاپوشانی و دروغگویی اسرائیل نمی پردازم و فقط این نکته را یادآوری می کنم که ممکن است طرف پیروز بسیار بیشتر از آنکه شکست خورده، کشته داده باشد و تخریب دیده باشد. این امر هیچ نادر نیست و باید کنارش گذاشت. اینکه در بین تلفات شماری و حتی شمار بزرگی از فرماندهان عالیرتبه نیز جای داشته باشند، تغییری در مسئله نمی دهد.
برخی می گویند که در مدت این جنگ، آسمان ایران در دست اسرائیل بود. حرف کلاً درست است، حتی اگر در آن ردی از اغراق باشد. ولی در مقابل سؤالی میتوان مطرح کرد: طی این مدت آسمان اسرائیل در دست که بود؟ منظرۀ موشک های ایرانی را که تخریب بسیار وسیع ایجاد کرد و با تمام سانسور دولت اسرائیل عکسهایش هم به دست همه رسید از یاد برده اید؟
از این حرف های پیش پا افتاده بگذریم و بیاییم سر مطلب جدی.
تنها معیار درست برای سنجش پیروزی و شکست نظامی معیارهای تاکتیکی و استراتژیک است.
از طرف اسرائیلی شروع کنیم.
این کشور می خواست نیروهای نظامی ایران را از فرماندهی محروم سازد و به فلجشان بکشاند. در عین کشتن چندین فرمانده، مطلقاً به این هدف دست نیافت. نیروهای نظامی ایران با سرعتی باورنکردنی و بیسابقه خود را و سلسله مراتب فرماندهی را بازسازی کردند و واکنش نشان دادند. این شکست اصلی بود.
حذف تأسیسیات اتمی ایران هم در برنامه بود، هرچند همه و حتماً خود اسرائیلی ها هم می دانستند که از عهدۀ این کار برنخواهند آمد. چند بمباران پراکنده، با نتیجۀ بسیار محدود و به هر حال غیر کاری.
اسرائیل می خواست پای آمریکا را به جنگ با ایران بکشاند. کار از حد یک بمباران که نتیجۀ دلخواه را به بار نیاورد، پیشتر نرفت. خواست اصلی اسرائیل که وارد جنگ شدن آمریکا با ایران و گسیل نیرو بود که به کلی ناکام ماند.
اینها از تاکتیک. هدف استراتژیک اسرائیل از هم پاشاندند ایران بود. دیدیم که نتیجه کاملاً عکس بود و همبستگی ملی به طرز چشمگیری تقویت شد.
شمردم که معلوم کنم چرا اسرائیل شکست خورد.
حال بیاییم سر ایران و ببینیم که چرا برد.
اول از همه نباید فراموش کرد که اسرائیل جنگ را شروع کرد و اهداف ایران در تمامی سطوح دفاعی بود. نه دفاع به معنای عامیانۀ این که ضربات حریف را دفع نماید، این حرف ها مال دعوای حیاط مدرسه است، به این معنا که ضربات متقابل بزند. طرفی که دفاع می کند طرفی است که داو را در دست دارد و آنی که حمله می کند، میخواهد این داو را به دست بیاورد. این طوری است که دفاع و حمله را از هم مجزا می کنند، نه فقط بر این اساس که چه کسی پیشدستی کرده یا…
اول قدم موفق ایران ترمیم سامان فرماندهی بود که با موفقیت خارق العاده انجام گرفت و پایۀ پیروزی کلی ایران را گذاشت.
حملات موشکی ایران بسیار وسیع بود و پدافند ضد موشکی اسرائیل را فرسود. گنبد آهنین مسخرۀ خاص و عام شد و ذخایرش به سرعت مصرف شد. این بود ضربات متقابل و مؤثر و تعیین کننده. حملۀ متقابل ایران بسیار ویرانگرتر از حملات هوایی اسرائیل بود و با وجود سانسور خبری اسرائیل، همه تصاویرش را دیدند که تازه بخش کوچکی بود ازآنچه انجام گرفته بود.
این دو برتری بود که اسرائیل را وادار به درخواست آتش بس کرد و مجبور کردن حریف به درخواست آتش بس، بهترین نشانگر پیروزی طرف ایرانی بود که هرکس دانش و انصافی داشت بدان اقرار کرد.
خلاصه کنم: آن از شکست های اسرائیل و این هم از پیروزی های ایران. روشن است که کفۀ کدام طرف میچربد.
در ابتدا گفتم که شمارش این نکات را، از فرط بدیهی بودن، بیهوده می دانستم.
ولی یک چیز است که بیهوده نیست، یادآوری اینکه روحیه در هر جنگی عامل اساسی پیروزی است و دل به حرف یاوه دادن در بارۀ شکست موهوم ایران، به این جاست که لطمۀ اساسی می زند. باید از زدن حرفه بی مأخذی که از تبلیغات دروغ تغذیه می شود، احتراز کرد. پایهُ پیروزی ایران استحکام روحیهُ شب اول بود.
و آخر از همه: همبسته بمانید، روحیۀ خود را حفظ کنید و در پیروزی نهایی خود در جنگی که فقط یک پرده اش را دیده اید، شک نکنید. موفق و پیروز باشید.
۱۴ خرداد ۱۴۰۴، ۴ ژوئن ۲۰۲۵
این مقاله برای سایت (iranliberal.com) نوشته شده و نقل آن با ذکر مأخذ آزاد است