Home سخن روز آرشیو سخن روز پیروزی چه شکلی است- رامین کامران

پیروزی چه شکلی است- رامین کامران

میخواهم چند کلمه ای در باب پیروزی ایران بگویم، ولی لازم است که اول کمی راجع به دخالت احتمالی آمریکا بنویسم.

با خراب شدن وضع اسرائیل و دست زدنش به دامن آمریکا که قابل پیش بینی بود، برخی نگرانی ها در گوشه و کنار دیده میشود. اول بگویم که کشیدن پای آمریکا به جنگ، هدف اصلی اسرائیل بوده ـ از سالها پیش. اگر اکنون حاصل شود این کشور را به هدفش رسانده. ولی نباید نگران بود و فکر کرد اگر آمریکا بیاید ما خواهیم باخت. خیر، اینطور نیست و نباید مبهوت تبلیغات شد.

ورود آمریکا در درجۀ اول و به احتمال قوی تا به آخر، دخالت هوایی خواهد بود. نه خیال حملۀ زمینی را دارند و نه پولش را. اولاً که نفس حملۀ هوایی هم برای آمریکایی ها گران تمام خواهد شد، هر قدر هم پدافند ایران ضعیف باشد. قرار نیست آمریکا فقط از ضد هوایی ایران لطمه ببینید، پایگاه هایش و پایگاه های نوکران منطقه ایش در تیررس موشکهای ایران خواهد بود و آسیب سنگین خواهد دید، از همین نوع که اسرائیلی ها دارند تجربه میکنند، به علاوه اختلال در صادرات نفت و… خودشان هم آگاهند و برای همین هم تعلل میکنند. داستان حملۀ زمینی را هم اگر بخواهیم فرض بگیریم، طولانی و پردرد خواهد بود، برای هر دو طرف و به شکست خواهد انجامید ـ برای آمریکایی ها. لطماتی خواهند دید که ویتنام رؤیای خوششان بشود. حکایت تغییر رژیم هم که از بنیاد مزخرف است، ایرانی ننشسته که اجنبی برایش تصمیم بگیرد. بار آخر بیست و هشت مرداد بود که دیدیم. یادآوری اساسی: جنگ را به ایران تحمیل کرده اند، سختی و مصیبت میاورد ولی هر چه باشد باید آنرا برد. در جنگ حلوا خیر نمیکنند، همه تلفات میدهند ولی آنچه مهم است پیروزی است.

حال بیاییم سر اصل مطلب.

من از روز اول روی اینکه پیروزی ایران را در افق میبینم، تأکید کرده ام و البته بر این امر که نباید هیچ زمان فکر و طرح پیروزی را از نظر دور داشت. حال ببینیم این پیروزی چه شکلی میتواند و باید بگیرد. سختی میکشیم، باید پاداشش را طلب کنیم.

پایان منازعه مطلقاً مترادف پیروزی نیست. نباید فکر کرد که به قول خمینی کسی آمده سنگی انداخته و رفته و حال که تمام شد برمیگردیم سر کار و زندگیمان. خیر، از این خبرها نیست. البته قدرتهایی که به میانجی گری، البته به نفع اسرائیل، به میدان خواهند آمد و صحبت از آتش بس خواهند کرد، اینطور وانمود خواهند نمود تا مددی را که به اسرائیل میرسانند، امتیازی وانمود کنند که به ایران عرضه میشود. نباید این یاوه ها را پذیرفت و حتی نباید شبهۀ پذیرش آنها را ایجاد کرد.

توجه داشته باشیم که جنگ فعلی فقط پرده ایست از رقابت بین ایران و اسرائیل بر سر برتری در خاورمیانه و احتمالاً پردۀ آخر هم نیست. دورنمای کلی تحلیل این است، نه تنشهای موضعی. باید به گسترۀ درگیری استراتژیک توجه داشت و ابعاد زمانی آن که میتواتند خیلی دراز باشد در نظر داشت و باید از هم اکنون خود را برای این نبرد طولانی آماده ساخت. وقتی جنگی درمیگیرد، همه طالب ختم سریع آن هستند و در جستجوی اخبار و تحلیلهایی که خواستشان را تأمین نماید. ولی باید واقعبینی به خرج داد. پس واقعبینی ام را به من ببخشید.

در تعیین و اجرای استراتژی، تعریف پیروزی اهمیت بسیار دارد. فراموش نکنیم که در جنگ، پیروزی سیاسی است نه نظامی، پیروزی نظامی وسیله است برای پیروزی سیاسی، قرار نیست که خودش افق دید ما را مسدود نماید. پیروزی ایران در این هماوردی وسیع که شاهد یک چشمه اش هستیم، یک صورت میتواند بگیرد: تثبیت موقعیت کشور به عنوان قدرت منطقه ای و قبول ان امر، ولو به طور ضمنی، از سوی قدرتهای بزرگ و البته کشورهای منطقه، از جمله اسرائیل. این امر صورت عادی شدن روابط با ایران را میتواند بگیرد، عادی شدن موقعیت ایران را و بیرون آمدنش از قرنطینۀ فعلی. این آخر کار است، حال ممکن است این پیروزی مرحله ای به دست بیاید، ولی نباید به هیچ پیروزی مرحله ای، حال هر قدر مهم و درخشان، قانع شد. هدف نهایی این است و باید به همین هم رسید.

در حالت فعلی و در چارچوب جنگ فعلی نیز میتوان تعریفی از پیروزی به دست داد. منتهی در حدی مرحله ای که به هیچوجه نباید با کل اشتباهش گرفت. در اینجا و با در نظر گرفتن اینکه این جنگ به بهانۀ واهی برخورداری از سلاح اتمی واقع شده و به هر صورت ادامۀ همان دعوایی است که دو دهه است ایران را درگیرش کرده اند، میتوان داوی مرحله ای در نظر آورد که دستیابی بدان میتواند مترادف پیروزی انگاشته شود و پیروزی نظامی میتواند اسباب دستیابی به آن به شمار بیاید. این داو ختم دعوای اتمی و ادعاهای، معمولاً بی پایه ایست که علیه ایران مطرح گشته. خواست روشن است. هزار مصیبت به سر این ملت آورده اند و سر آخر پایش را هم به جنگ کشیدند. باید داستان یکسره شود.

در این شرایط وبا در نظر گرفتن بهای سنگینی که ایران را تا به حال وادار به پرداختش کرده ند، این به هیچوجه خواست بزرگی نیست. باید بر آن پا فشرد و مسئلۀ دغلکاری گروسی و آژانس را هم در این میان مطرح ساخت و به روشنی و قاطعیت گفت که همکاری با این دستگاهی که سر تا به پایش جاسوسی است، موضوع ندارد و  اگر قرار باشد چنین کاری انجام بپذیرد، باید دبیرکل فعلی استعفأ بدهد و کسی روی کار بیاید که بتوان جدیش گرفت.

این از داستان پیروزی و معنایش در دو بخشی که طرح شد.

اگر پیروزی نهایی یکجا به دست نیاید که البته احتمالش هم کم است، باید از هم اکنون خود را برای پرده های بعدی درگیری و حتی احتمالاً جنگهای دیگری که ممکن است به ایران تحمیل گردد، آماده ساخت. داستان سر دراز دارد و پیروزی ایران در مرحلۀ فعلی که در دسترس به نظر میاید و برد قابل ملاحظه ای هم خواهد بود، نمیباید رخوت و سستی در پی بیاورد و این توهم را که بازی تمام شده در سر کسی بیاندازد. سماجت اسرائیل برای همه آشناست. البته ساختن سلاح اتمی میتواند موقعیت ایران را به کلی تغییر بدهد و از نوع و شدت تهدیدها بکاهد و نوع آنها را نیز تغییر بدهد، ولی ختمشان نخواهد کرد.

نقداً باید منتظر بود تا قدرتهای غربی و در صدرشان آمریکا، با پیشنهاد آتش بس پیش بیایند و حتی بکوشند تا با تهدید به ایران تحمیلش نمایند. موضع کشور باید روشن باشد، حتی تهدید آنها را به دخالت نمیباید جدی گرفت. مگر تا همین الان دخالت نکرده اند؟ اگر پشتیبانی آنها نبود، امکان نداشت که اسرائیل جسارت چنین حمله ای را پیدا کند. باید به محض طرح این بحث شرایط خود را مطرح کرد و جداً به میانجیان قلابی حالی کرد که نمیتوانند بدون بر ذمه گرفتن جزای شکست اسرائیل، کارشان را پیش ببرند. پرداخت غرامت مالی نقطۀ حد اقل این خواستهاست که باید خود را برای آن آماده کنند. آتش بس مجانی نیست. خیال نکنند که با آدم هالو طرفند.

اسرائیل در جنگ حاضر فقط چند پیروزی اطلاعاتی به دست آورده که با مسلم شدن باختش دود خواهد شد و به هوا خواهد رفت. هر چه هم که تخریب شده، قابل بازسازی است. نباید به ضایعات و تلفات چشم دوخت و از تماشای منظرۀ کلی بازماند. البته اولویت از همین حالا، جبران ضعف اطلاعاتی در برابر اسرائیل است که در دسترس توان و شعور ایرانیان است.

حرف آخرم بسیار ساده است: باید زحمت و رنج وخطر و عزا را به جان خرید. اینها توسط دشمن به ما تحمیل شده. نباید سستی نشان داد، پیروزی آنچه را قابل جبران است، جبران خواهد کرد و به از دست رفتن آنچه که قابل جبران نیست، ارزش و معنا خواهد داد. ایرانیان در طول تاریخ درازشان بسیار از این آزمایشها را از سر گذرانده اند، این هم یکی. رنجهای بشر در تاریخ ختم شدنی نیست. مهم این است که در نهایت پیروز باشیم و خواهیم بود. اینها فقط چند سالی است در این چند هزار سال تاریخمان. به گذشتۀ خود نگاه کنید و اطمینان داشته باشید که آیندۀ بهتر ـ نه الزاماً آسوده تر ـ در دسترس شماست و فقط محتاج پایمردی شما.

۲۸ خرداد ۱۴۰۴، ۱۸ ژوئن ۲۰۲۵

این مقاله برای سایت (iranliberal.com) نوشته شده و نقل آن با ذکر مأخذ آزاد است