پایان فصل گرگها- ع ب
پایین قبر شهید دکتر فاطمی این غزل حافظ به چشم میخورد:
بر سرِ تربتِ ما چون گذری همّت خواه
که زیارتگَهِ رِندانِ جهان خواهد بود.
«در این قبرستان کسی حق زندگی دارد که با کفن دزدها شریک باشد، استخوان مردهها را بسوزاند و با لاشخورها، دمخور بشود.»
«ما سه سال در این کشور حکومت کردیم و یک نفر از مخالفان خود را نکشتیم، برای آنکه ما نیامده بودیم برادرکشی کنیم ما برای آن قیام کردیم که ایران را متحد کرده و دست خارجی را از کشور کوتاه کرده و معتقد بودیم اگر در گذشته بعضی از هموطنان ما در اثر فشار اجانب تحت نفوذ آنها قرار گرفتهاند و منویات آنها را اجرا کردهاند بعد از آنکه به نهضت استقلال نائل شدیم رویه سابق را ترک خواهند گفت ولی افسوس که عاقبت گرگ زاده گرگ شود.»
هنگامی که او را در میدان تیر به چوبه تیرباران میبستند سه بار فریاد برآورد:
زنـده باد آزادی
زنده باد مصدق
زنده باد ایران
هر روز که میگذرد بیشتر به راهی که مصدق و فاطمی رفت ایمان میآورم، هیچ کس حتی ماندلا را نمیتوان با آنان مقایسه کرد، آینده را در خشت خام دیده بودند، میدانستند که این جامعه اصلاح پذیر نیست ولی باید راه درست را رفت، ملت ایران مظلومترین ملت تاریخ است و وقتی حق را شناختی، سکوت خیانت است و به تنهایی قیام کن، صادق هدایت هم اعتقاد داشت که این جامعه اصلاح پذیر نیست ولی راه او پایان دادن به این تراژدی با حذف خود بود.
صادق هدایت: “باور کنید که ما تو چاهک دنیا زندگی میکنیم و مثل کرم تو هم میلولیم. “
نه امیدی به اصلاح جامعه و نه امیدی به انقلاب دوباره است، فروپاشی نظام حتمی است، گزینه اجباری یعنی راه دیگری نمانده است.
فرصت کم است، حداقل آرمانهای آینده را بسازیم تا رهبری پیدا شود تا ملتی پیدا شود.
فروپاشی در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و اخلاقی در حال رخ دادن است، جامعه ایران در آستانه یک جنگ طبقاتی است و پس از آن فروپاشی سیاسی حکومت رخ خواهد داد.
شکافی که عمیق میشود، تضادی که به تناقض میرسد، جامعه یعنی فهم مشترک، نتیجه نادیده گرفتن فهم مشترک، “نیستی و نابودی” است. ملت به جایی میرسد که بیتفاوت میشود و با خود میگوید: “چه از درون نابود شویم و چه از بیرون به ما حمله کنند. “
به دلیل نبود اعتماد ملی، تابآوری جامعه ایران پایین و آسیب پذیریش بالا رفته است، جامعهای که قدرت ترمیم ندارد و دولتی که نمیتواند شکافها را پر کند، ملت قدرت دفاع از حقوق شهروندی خود را ندارد و زورش به گرگ درنده جمهوری اسلامی نمیرسد، از اصلاح دولت و رفتن استبداد ناامید شده است، ملت تحقیر شده تن به فروپاشی خواهد داد.
تمام خانوادههای ایرانی رمز ثنا دارند و حداقل یک بار به دادگاه مراجعه کردهاند این یعنی مردم به خودی خود مجرمند.
۵۰ میلیون ایرانی زیر خط فقر هستند.
نوزاد زنده یک روزه را با بند ناف و جفت آن در کیسه زباله میاندازند، بیپناهان در گورهای صدساله که صاحب ندارد سکنی میگزینند تا شهرداری آزارشان ندهد، از کارتن خواب و اتوبوس خواب مالیات دریافت میشود، مرد بواسطه آلت تناسلی مردانه دیهاش کامل است و زن این زیباترین موجود خلقت که خود آفریدگار است به نصف قیمت دارد. عدهای دعا میکنند تا آمریکا به ایران حمله کند تا از این فلاکت نجات یابند اما نمیدانند که گلولههای اورانیومی جدید آمریکا باید تست شوند، منطقه پرواز ممنوع، مسلح کردن فرقه مجاهدین، جنگهای نژادی و مذهبی و تجزیه طلبی و مداخله نظامی روسیه برای حفظ منافع خود یعنی ترکیبی از سه سناریو لیبی، عراق و سوریه و در پایان این فرآیند فروپاشی حتمی خواهد بود.
آمار سال ۹۹ چهار میلیون و چهارصد میلیون ایرانی هر کدام نوعی از مواد مخدر را مصرف میکنند و الگوی مصرف از ماده طبیعی تریاک به مواد مخدر صنعتی مانند شیشه تغییر پیدا کرده است و سن اعتیاد به ۱۵ سال کاهش پیدا کرده است.
بنا به گزارش ارایه شده در همایش اسلام و آسیبهای اجتماعی در تهران، ۱۱ درصد روسپیان تهران با اطلاع همسرانشان دست به روسپیگری میزنند. در دهه ۶۰ و ۷۰ سن روسپیگری بالای ۳۰ سال بود اما در دهه هشتاد سن روسپیگری به ۱۵ سال رسیده است (آفتاب، ۱۸ تیر ۱۳۸۷) این آمار مربوط به ۱۴ سال پیش است.
باکی نیست که ما را مصدقچی، فئودال، چپی و… بخوانید، دیگر همگی به آخر کار رسیدهایم، ما در یک کشتی ننشستهایم بلکه همگی در یک طوفان نشستهایم، طوفان فروپاشی سیاسی نظام دیر یا زود همه را ویران خواهد کرد و سرزمین سوختهای برجای میگذارد.
احمد دشتلو یکی از فرماندهان بسیج میگوید: اگر قرار باشد روزی فرا برسد که دیگر نظام مقدس جمهوری اسلامی در ایران حکومت نکند قطعا آن روز زمین سوختهای تحویلتان خواهیم داد تا هر چقدر هم سگ دو بزنید نتوانید آن را آباد کنید.
حسن عباسی میگوید «در حوادث آبان ۹۶ نظام حجامت شد» پشت این کلمه، خون نهفته است، یعنی نظام خون طلب میکند و قربانی میخواهد.
مستند چرنوبیل بعد از سی سال را ببینید تا مفهوم سرزمین سوخته را درک کنید، تنها راه نجات پیش از فروپاشی ملیون ایران هستند که با شهامت عفو عمومی اعلام کرده تا از خونریزی جلوگیری کند و از تمام دنیا بخواهد در امور ایران دخالت نکنند و در اولین فرصت طرح واگذاری تمام سهام نفت به مردم را تصویب کند، هیچ راه دیگری نیست و هیچ کس دیگری نیست، زیرا فرقهها برای خونریزی میآیند و ولیعهد برای سلطنت میآید و آمریکا و غرب برای تست سلاح جدید اورانیوم ضعیف شده بر روی ملت مظلوم ایران میآیند و روسیه برای حفظ منافع خود میآید.
تمام رسانهها را در اختیار دارند، من و تو، اینترنشنال، بیبیسی، صدای آمریکا، کیهان لندن و… مردم دوست دارند دروغ بشنوند زیرا حقیقت تلخ است، مدیتیشن خوب است ولی نه برای ملت ما که خودش در حال خلسه است. آنقدر ملت ایران را در گودال اطلاعات درست و غلط غرق کردهاند که دیگر قدرت تشخیص و حساسیت ملت ایران را از بین بردهاند، مردم را بیاحساس کردهاند، ملت فلج شده است و نمیتواند حرکت کند چه برسد انقلاب کند، مردمی بیتفاوت که با یک مرده فرق چندانی ندارند، ساعت پنج صبح بیدار میشود و دست زن و بچه بر دوش میگیرد تا اول صف بتواند صحنه زنده اعدام را مشاهده کند و فیلم بگیرد، هیجانش بیشتر از فیلم اره یا پیچ اشتباه است، حکومت عمدا با به دارآویختن مجرمین در ملاعام در واقع روح تماشاچیان را تا آخر عمر بهدار میکشد و شهامت آنها را عقیم میکند، نگذار روح تو را بکشند، نگذار از مرگ بترسی، شاید روزی بخواهی برای ملتی بر دار شوی؟ اگر روزی برسد که صحنه اعدام بدون تماشاچی شد، آنوقت میتوان به این مردم گفت ملت، ملت یعنی انسجام، ملت یعنی همدردی، ملت یعنی یکی شدن، از این مردم پراکنده، انقلاب دوباره نخواهید. برای انقلاب سه شرط: رهبر، ایده و آرمان، ملت منسجم لازم است. آنقدر دلقک روی صحنه آوردند و آنها را نماینده ملت ایران معرفی کردند که انسجام و اعتماد ملت ایران را بکلی ویران کردند، آنقدر ملت ایران را به مو و روسری و بچهبازی و لواط فلان قاری و آخوند سرگرم کردند که ایدهها و آرمانهای ملی یک ملت فراموش شد. بیش از صد شبکه، رسانه و سایت در مورد لواط قاری طوسی برنامه ساخت، صدای آمریکا گویا وکیل مدافع مفعولین بود و اگر چیزی بگویی و انتقاد کنی، تو را محکوم به طرفداری از فاعل و همدست لواط کن معرفی میکنند که حتما در چند صحنه با او حضور داشتی؟ نگذاشتند ایدههای ملیون ایران مطرح شود تا امروز از فروپاشی اجتماعی و فرهنگی و اخلاقی ملت ایران جلوگیری شود، یک سلبریتی، یک بازیگر، یک خواننده، یک مجری، یک ورزشکار و… همگی بازیگرند و نه نماینده ملت ایران که میخواهید از آنها رهبر بسازید، با جایزه بینالمللی کسی رهبر نمیشود. آنها که برای دفاع از ملت ایران جایزه صلح نوبل گرفتند چه کردند؟ چه ایدهای داشتند؟ باید شهید دکتر فاطمی جایزه صلح نوبل میگرفت. پارلمان اروپا بجای دعوت از رئیسجمهور خودخوانده فرقه مجاهدین که دستش به خون آغشته است، چرا از صدها آزادیخواه ملی خوشنام دیگر دعوت نمیکند؟ هر چند دعوت شدن به پارلمان اروپا افتخار کردن ندارد؟ دکتر مصدق، فاطمی و سخایی نزد ملت خود گمنام و ناشناخته هستند و دلقکی مانند معصومه علینژاد قمی که تمام ایران حتی برادر و خانواده او را میشناسد؟ ملتی که چند شخصیتی شده، ملتی که بازیگر شده، تا دقیقه نود نمیدانی که کیست؟ چیست؟ چه میخواهد؟ مانند مصی علینژاد که نمیدانی اصلاحطلب است؟ نمیدانی فمینیست است؟ تا اینکه عکس او را با پمپئو و ولیعهد میبینی، حمید فرخ نژاد در اینستاگرامش از فقر و فلاکت و مظلومیت ملت ایران میگوید تا اینکه در یک مصاحبه خصوصی میگوید ۸۵ میلیون ایرانی فدای خم ابرو بچه من و صادق زیباکلام که فقط خدا میداند در مغز او چه میگذرد، کسی که میگوید: “گور پدر مصدق… ” مصدقی که نفت را از انگلیس گرفت. ملتی که سواستفاده هدفش شده، با گران شدن مرغ، فروشگاهها را غارت میکند، در فروپاشی سیاسی که به خودی خود بزودی در پیشرو داریم، هزاران تجاوز و جنایت و قتل و غارت را شاهد خواهد بود.
دو فاکتور علمی برای مطالعه و پیشبینی آینده ایران داریم:
تغییر اقلیم ایران که در تراژدی یک تمدن تشریح شد.
تغییر ضریب هوش ملی ایران و کاهش ذخیره ژنتیک هوش ملی ایران.
نتایج تحقیقی که در نشریه Springer منتشر شد نشان میدهد که ۶۸ درصد از مردم جهان ضریب هوشی بین ۸۵ تا ۱۱۵ دارند. این یعنی نزدیک به ۷۰ درصد جمعیت جهان آیکیو نرمال دارند.
توزیع ضریب هوشی ملی ایران بین ۷۵ تا ۸۵ و میانگین ۸۴ است که کمتر از میانگین جهانی است.
فاطمه محمدبیگی، نماینده مجلس از قزوین در گفتگو با تسنیم، با اشاره به روند کاهش ضریب هوشی ایرانیان گفت: با ادامه روند کاهش جمعیت میانگین ضریب هوشی ایرانیها از ۱۰۴ به ۸۴ رسیده است،، در حال حاضر میانگین ضریب هوشی یا “IQ” ایرانیها ۸۴ است، زیرا اکثر نخبگان و تحصیلکردگان مهاجرت کردهاند یا ازدواج نکرده یا دیر ازدواج کرده و یا تکفرزند و دو فرزند هستند. بنابراین ذخیره ژنتیک هوش ملی درحال کاهش است.
براساس تحقیقات دانشگاه استنفورد با نام ایران ۲۰۴۰ تخمین زده میشود که حدود ۷۰۰ هزار ایرانی در دانشگاههای خارج از ایران تحصیل کردهاند یا تحصیل میکنند و دیگر به ایران برنمیگردند.
در تحقیقاتی که چند ایرانی به سرپرستی دکتر پویا آزادی انجام دادهاند، آمده است: ۹۰ درصد دانشجویانی که برای تحصیل به کشورهای خارجی میروند، پس از فارغالتحصیلی به کشور بازنمیگردند و این تعداد بیش از یک سوم منابع انسانی است که ایران برای تحقیق و کارهای علمی در اختیار دارد، این به معنای آن است که بیش از یک سوم ذخایر ژنتیک هوش ایران از کشور خارج شدهاند، در این تحقیقات آمار نخبگانی که بوسیله حکومت کشته شدهاند، نیامده است.
منابع ژنتیک هوش هر کشور جز منابع سرمایه هر کشور تلقی میشوند.
مدیرکل دفتر سلامت جمعیت وزارت بهداشت گفت: عملا خزانه ژنتیکی کشور در حال خالی شدن است.
براساس آمارهای بینالمللی که در مجله آمریکایی فوربس در سال ۲۰۲۰ منتشر شده است، ضریب هوشی ایرانیان در بیست سال گذشته میانگین حدود ۲۰ نمره پایین آمده و از عدد ۱۰۴ به ۸۴ رسیده است. در این ردهبندی ایران در بین ۱۸۵ کشور رتبه ۹۷ جهانی را دارد.
طبق مطالعه دیگر انجام شده توسط ریچارد لین پروفسور روانشناس انگلیسی و تاتو وانهانن استاد علوم سیاسی فنلاند که از ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶ روی ۸۰ کشور انجام شد، ایرانیها با کسب ۸۴ امتیاز رتبه بیست و سوم را به خود اختصاص دادند.
این تحقیقات توسط کشورهای پیشرفته با پوشش صورت میگیرد تا منابع ژنتیک هوش دنیا را شناسایی و جذب کنند.
مغولستان با ۱۰۱ امتیاز رتبه ششم هوش جهانی را دارد. مردمی ساکت و آرام و خونگرم که در هیچ جنگ و درگیری شرکت نمیکنند و کاری به دین و عقیده دیگران ندارند.
در مطالعه دیگری که پایگاه علمی World population review منتشر کرد، میانگین آیکیو ایرانیها ۸۴ است؛ همان عددی که منابع ایرانی به آن اشاره میکنند، با این عدد، ایران در بین ۱۸۳ کشور جهان در رتبه ۱۱۰ قرار گرفته است.
رابطه مستقیمی بین نوع حکومت و ضریب هوش ملی وجود دارد، حکومتهای استبدادی و مذهبی همیشه سعی در فقیر نگاه داشتن ملتها از لحاظ هوش دارند، چون یک ملت باهوش بههیچوجه زیر سلطه استبداد نمیرود.
رتبه هوش عربستان سعودی و پاکستان و افغانستان هم مانند ایران ۸۴ است.
شواهد ضریب هوش پایین مدیران و حاکمان و تصمیمگیران ایران:
تقسیم دریاچه ارومیه به دو قسمت و در نتیجه خشک شدن دریاچه ارومیه تا چند سال دیگر ۷۶ میلیون جمعیت اطراف دریاچه یعنی مساحت دایرهای به قطر هزار کیلومتر را طوفانهای نمک در بر میگیرد.
سدهای متعدد روی کارون و تاسیسات و جادههای ایجاد شده توسط وزارت نفت برای خشک کردن عمدی تالاب و کشف میدانهای نفتی جدید که به خشک شدن تالاب هورالعظیم انجامید که هورالعظیم بزرگترین تالاب مرزی ایران است که در مرز ایران و عراق واقع شدهاست. تالاب هورالعظیم از منابع جانوری و گیاهی، غنی بود و ژرفای آن بهطور میانگین به ۵ متر میرسید و مساحتی بیش از ۱۲۰ هزار هکتار را در بر میگرفت و مانند یک سد پدافند ارتش در مقابل طوفان میکروذرات عمل میکرد.
پروژه ساخت سد گتوند از اردیبهشت ۱۳۷۶ و با عملیات انحراف آب کارون توسط گروه سپاسد قرارگاه خاتم و با مشورت مشاور مهاب قدس آستان قدس رضوی وارد فاز اجرایی شد.
رودخانهای که در طول سالیان گذشته آب شیرین در آن جریان داشت، با آبگیری سد گتوند هم اینک ۱۷ میلیون تن نمک از این سد خارج شده و وارد کارون میشود. این میزان نمک افزون بر ۷ میلیون تن نمکی است که در مخزن سد وجود دارد.
میزان نمک حل شده در عمق پایین دریاچه پشت سد گتوند اکنون بیش از ۱۰ برابر شوری آب اقیانوس برآورد میشود. سدی که تنها دستاوردش شور کردن بزرگترین رودخانه کشور و به شوره زار تبدیل کردن ۴۲۰ هزار هکتار زمین یعنی چیزی معادل کشور بحرین بوده است. سد مخزنی گتوند روی معدنی عظیم به عمق ۲۰۰ متر از نمک بنا شد تا زندگی را در یکی از مهمترین و مرغوبترین جلگههای ایران بخشکاند و یک میلیون نخل را بخشکاند و یک میلیون نخل هم در جنگ هشت ساله سر بریده شد.
اسید پاشی روی زنان را به دنیا آموخت، پونز در پیشانی زنان و خدا را شکر که بجای پونز، میخ نکوفتند وگرنه تا حالا در ایران یک زن نبود.
عملیات انتحاری یعنی بمب بستن به خود و منفجر کردن خود به طلب بهشت را به دنیا آموخت.
فرقه سازی را به دنیا آموخت، تکفیر و ارتداد و هزاران واژه وحشت آفرید.
کاربرد دوگانه جرثقیل و کشف دارزدن با جرثقیل برای اولین بار در دنیا و تماشاگران فراوان و مشتاق اعدام.
وقتی منصور حلاج را دار میزدند، خواهر او روسری از سر افتاد و موها و گردن او پدیدار شد، فردی تماشاچی فریاد زد که روسری بر سر کن میان مردان، خواهر او فریاد زد: در میان شما مردی نمییابم، جز برادرم که محرم من است.
ساخت دستگاه مکانیکی توسط فقها و صنعتگران ایرانی که با حفظ حدود شرعی دست و پا را قطع میکند و صدور فناوری آن به کشورهای اسلامی به عنوان اختراع اسلامی.
ساخت خانه عفاف که گروههای تکفیری روی آن کپیبرداری کرده و جهاد نکاح راه انداختند، برای همین میگویم که از هر کلمه این حرامیان باید ترسید، زیرا معناهای متناقض پر از نفرت را در خود نهفته دارند و به هر صورتی که خود بخواهند تفسیر میکنند.
امامزاده ساخت مجید مجیدی فیلمساز: برای تهیه قسمتی از یک فیلم به روستایی در شمال کشور رفتیم. بخاطر اینکه نخواهیم مسافتی را تا امامزادههای اطراف طی کنیم و بچهها اذیت نشوند یک اتاقک کوچک شبیه امامزاده بنا کردیم و چند بازیگر نقشهای خود را در آن قسمت ایفا کردند. بعد از پایان فیلمبرداری چون یک بنای معمولی بود آن را جهت لانهگزینی پرندگان سالم رها کردیم و رفتیم. حدود دو سال بعد خبردار شدم امامزاده ساختگی تبدیل به زیارتگاه مهمی شدهاست. اول باور نکردم اما جهت اطمینان به آن روستا سفر کردم، دیدم واقعیت دارد. برای روشنگری با اهالی صحبت کردم و گفتم این اتاقک را ما بخاطر تهیه فیلم شبیه امامزاده درست کردهایم، اما دیدم مردم و پیران و بزرگان محل به شدت ناراحت شدند و حرف مرا توهین تلقی کردند و به گونهای افراطی و احساساتی آن را یک امامزاده شفا دهنده میدانند دیدم اگر بیشتر پافشاری کنم احتمال دارد صدمه ببینم. مصلحت دیدم که با اداره اوقاف آن منطقه صحبت کنم تا از آن طریق مردم را از این جهل برهانم ولی گفتند که این امام زاده شجره نامه دارد.
چهار مرجع تاریخی برای مطالعه و پیشبینی آینده ایران داریم: بیست و هشت مرداد سی و دو، انقلاب پنجاه و هفت، انتخابات هشتاد و هشت، قیام دی ماه نود و شش.
بیست و هشت مرداد نشان داد که مردم اسطوره خود که بخاطر مردم میهنش با انگلستان درافتاد در میانه راه رها میکنند و شیخ و شاه را ترجیح میدهند و پس از هفتاد سال پدربزرگ رضا خان را صدا میکنند یعنی امیدی به این مردم نیست.
انقلاب پنجاه و هفت نشان داد که آخوند همیشه خدعه میکند و مردم زود خدعه شیخ را فراموش میکنند، شیخ اصلاحات میآید، شیخ کلید دار میآید و… مردم میلیونی پارچه سبز به امامزاده بی معجزه میبندند.
انتخابات هشتاد و هشت نشان داد که حکومت اصلاح پذیر نیست و میرحسین که رهبر آنها بود به اصول حکومت وفادار است و بهترین فرصت گذر از نظام را هدر داد و نتوانست آخرین قدم را بردارد، کافی بود که این جمعیت میلیونی فقط در سکوت ۲۴ ساعت در خیابان بماند، کار تمام میشد.
قیام دی نود و شش نشان داد که نفت ملی نیست و مال شخصی ولایت است و نظام اشاره به رهبر دارد و اوجب واجبات اشاره به کشتن مردم دارد، حسن عباسی آن را حجامت نظام نامید. تمام انقلاب این جمله است: حفظ نظام اوجب واجبات است. خمینی فرقه بود وقتی میگوید اختیار ولی فقیه تا خدا است. خمینی فرقه سازی را به طالبان، القاعده و داعش آموخت، خمینی با حکم دختر باکره اعدامی نباید به بهشت برود قداست زن را شکست.
فرقههایی که باید از هر فرد و کلمه آن ترسید زیرا در خود وحشت و خشم خوفناکی پنهان کردهاند و فقط مریدان آنها تفسیر آن را میدانند، خمینی گفت: قلمها را بشکنید، معنای آن شکستن مغز و جمجمه بود. خمینی بر کشوری حکومت میکرد که از ملت آن نفرت داشت و ملتی که عاشقش بود.ای کاش مصدق ملت داشت،ای کاش فاطمی زائر داشت، قبر شهید سخایی در کرمان بوسیله شهرداری ویران میشود و مردم کرمان سکوت میکنند، همانطور که در مثله کردنش سکوت کردند، بر چنین ملتی حکومت کردن افتخار نیست، ملت امروز ما از ملت هفتاد سال پیش جاهلتر است، مولا علی فرمود: حکومت بر شما، این دنیاى شما نزد من از آب بینى بز کم ارزشتر است، مگر آنکه حقی را احیا کنم. سی سال دیگر صبر کنید تا پایان فصل را ببینید، مردمی که مصدق را رها میکنند و به دنبال مشتی آخوند که همگی آنها آرزوی لواط با غلمان بهشتی دارند. خمینی جبهه ملی را مرتد خواند، “او هم (مصدق) مسلم نبود”
بگذارید هرکه هر خدایی دارد عبادت کند، بر سر هر کوچه و برزنی مسجد، کنیسه، کلیسا، آتشکده، بتکده، خانقاه، میکده بسازید تا اختلافات مذهبی پایان گیرد.
امکان اصلاح حکومت یک درصد است، امکان انقلاب دوباره یک درصد است، امکان فروپاشی سیاسی ۹۸ درصد است، تمام این سناریو قبلا پلان به پلان نوشته شده بود، زمانی که ملت ایران شب بیدار و کتاب بر روی سر میگذاشت تا سال خوبی برایش بنویسند و چه خوب گفت عارف قزوینی: “هر آخوند یک کارخانه خرسازی است. “
احمد هندی؛ پدربزرگ روحاله در شهر کینتور هند مستعمره انگلستان به دنیا آمد. در اواسط قرن سیزدهم هجری، لکهنو و کشور هند را ترک کرده و راهی نجف شد.
سید احمد در نجف کربلا با شخصی به نام یوسفخان کمرهای، از اهالی صاحبنام خمین آشنا شد. در آن زمان مردم خمین یوسفخان را که خود ساکن فراهان، از شهرهای نزدیک خمین بود، از سوی خود نیابت داده بودند که به نجف رفته و یک مجتهد آشنا به امور دین را با خود به خمین بیاورد تا امور مربوط به شریعت را بر عهده بگیرد. بعد از این آشنایی، یوسفخان سیداحمد را بهاین منظور انتخاب کرد و او به دعوت یوسف خان تصمیم به اقامت در خمین و بهعهده گرفتن مسئولیت رسیدگی به امور دینی مردم آن منطقه گرفت. سیداحمد در خمین با دختر یوسف خان – سکینه – ازدواج کرد.
از غار ۱۴۰۰ ساله بیرونش کشیدند و در فرانسه زیر درخت سیب نشاندند و نفرین را بجای فرشته برای ما فرستادند و فالاچی او را قدیس خواند و ما ساده دل باور کردیم. تا قبل از او مذاهب دشمن هم نبودند ولی او به درازای ۱۴۰۰ سال کینه و نفرت و خشم با خود داشت، خاورمیانه را به آتش کشید و پدر معنوی تمام فرقهها شد، طالبان، القاعده و داعش از او الگو گرفتند.
ما خر بودیم وگرنه درکارخانه خرسازی چکار میکردیم؟ برای بازدید علمی که نیامده بودیم؟ فکر این روزها را نکرده بودیم.
عباس آقازمانی معروف به ابوشریف، نظامی بازنشسته، سیاستمدار و دیپلمات ایرانی است، که از بنیانگذاران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و دوران کوتاهی در سال ۱۳۵۹ نیز فرماندهی کل سپاه پاسداران را برعهده داشت. وی در فاصله سالهای ۶۰ تا ۶۳ سفیر ایران در پاکستان بود. سپس در افغانستان دیده شد، در افغانستان دوشادوش مجاهدین افغان به نبرد برخاست و سپس مخفیانه به پاکستان رفت. ابوشریف پیش از انقلاب فارغالتحصیل دانشگاه تهران بود و پس از آن در کشورهای پاکستان، آلمان و سوریه نیز تحصیل کرده است، لباس علمای پاکستان را پوشید و در مدارس طلاب پاکستان ساکن شد و با همکاری ارتش پاکستان و نیروهای آمریکایی بنیانگذار فرقه طالبان شد و افغانستان را به خاک وخون کشید، آمریکا با طالبان وارد جنگ شد و سپس ارتش آمریکا، افغانستان را ترک کرد تا این بار آمریکا به مذاکره با طالبان بنشیند. ابوشریف اکنون در پاکستان زندگی میکند.
وقتی تمام مسیرهای سیلاب را ببندی، سد خواهد شکست، جامعه فروپاشی اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی را پشت سرگذاشته است.
برای درک شرایط کنونی ایران نیاز به مدلسازی از روی سه کشور لیبی، عراق و سوریه هستیم، زیرا از لحاظ مذهب و شرایط اجتماعی و اقتصادی و دوران طولانی استبداد و تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای وضعیت مشابهی دارند سرنوشت ایران مانند لیبی یا عراق یا سوریه نخواهد بود، بلکه ترکیبی از این سه مدل خواهد شد، سی سال دیگر ایران، آبی برای آشامیدن و هوایی برای تنفس نخواهد داشت. ملیون ایران تنها راه نجات ملت ایران بود ولی این فرصت را از ملت ایران گرفتید، شبکه من و تو بجای مستند رضا خان چرا مستند مصدق را نساخت؟ هر چند مزدور شبکه من و تو بودن افتخار نیست؟
گفته وینستون چرچیل صدراعظم اسبق انگلستان درباره دکتر محمد مصدق:
“ما از هیتلر و ارتش آریایی او شکست نخوردیم ولی یک آریایی کچل که فقط با یک خودنویس ما را شکست داد و از سرزمینش بیرون کرد و نفت ما را از ما گرفت. “
سفیر آمریکا در تهران، رضاشاه را در زمان سلطنتش چنین توصیف کرده است: «پسر بیسواد یک روستایی بیسواد، مردی که تنها مقدار ناچیزی با توحش فاصله دارد.»
ولیعهد از دوران طلایی پدر بزرگ میگوید، حسن خمینی از دوران طلایی پدر بزرگ میگوید، یکی بیمار سادیسمی و دیگری خائن کودتاچی که یکی باید در بخش روانی بستری میشد و دیگری حبس ابد میخورد. اصلاح طلبان میگویند یک خمینی دیگر در راه است، سلطنت طلبان میگویند یک شاه دیگر در راه است، ذوب شدگان ولایت میگویند یک خامنهای دیگر در راه است، به احتمال زیاد یکی از چهار پسر خامنهای، ولی فقیه سوم خواهد شد، هر که بیاید یا نیاید مهم نیست یعنی میخواهد چکار کند، خوب باشد یا بد باشد، در نتیجه معادله هیچ تغیری نمیکند، زمان او فصل برداشت است، زمان خمینی فصل کاشت نفرت بود و زمان خامنهای فصل گسترش نفرت بود و زمان ولی فقیه سوم فصل برداشت طوفان نفرت است، فقیه سوم مجبور به کشتارهای بیرحمانه خواهد شد که تاریخ ایران بخود ندیده باشد. سگهای ناپلئون قلعه حیوانات مانند انگل بدون ولی فقیه نمیتوانند دوام بیاورند پس مجبور به کشتار بیرحمانه هستند. در زمان او فروپاشی سیاسی حکومت را پیش رو داریم. دوران سیاه پیش روی ملت ایران را دیگر کسی نمیتواند تغیر دهد، تنها امید ملیون ایران است که پس از سوختن سرزمین از باقیمانده آن دفاع کند. منطقه پرواز ممنوع از سوی آمریکا اعلام میشود و سایتهای اتمی ایران توسط اسرائیل و آمریکا بمباران خواهد شد و ایران در مقابل از یمن و لبنان صدها موشک به سوی عربستان و اسرائیل پرتاب خواهد کرد، ایران با صدها مین دریایی تنگه هرمز را خواهد بست، آمریکا سعی دارد جنگ را طولانی نکند و سریع تمام کند چون به تنگه هرمز هم خود و هم متحدانش نیاز دارند، سربازان آمریکایی وارد ایران نخواهند شد، بلکه فرقه مجاهدین را مسلح کرده و به درون ایران میفرستند، تجزیه طلبان مسلح خواهند شد و جنگهای نژادی و مذهبی و قومیتی شعلهور میشود.
چرا شبکه من و تو نمیگوید که رضا خان با کودتا بر سرکار آمد، شبکه من و تو و صادق زیبا کلام و فرزندان آیتالله کاشانی توانستند اکثریت ملت ایران را وادار به گفتن: ”رضاه شاه روحت شاد” کنند. اما این آرمان و ایده نخواهد شد، اما نهضت دوباره ملی نفت، ایده و آرمان است، که بتوانی دقیق تعریفش کنی: تمام سهام نفت ایران باید در بورس بینالملل و بانک جهانی به نام ۸۵ میلیون ایرانی داخل و ۱۰ میلیون ایرانی خارج بصورت مساوی با مشخصات هویت فردی ثبت جهانی شود.
این ایده و آرمان چند خوبی دارد: عدالت اجتماعی از فروپاشی اجتماع جلوگیری میکند، عدالت بین نژادها و مذاهب ایرانی برقرار میشود، تجزیه طلبی پایان میگیرد، زن و مرد در واقعیت حقوق مساوی خواهند داشت، دولت را نیازمند به ملت میکند زیرا دیگر دولت باید از طریق مالیات کسب هزینه کند و دیگر در این سرزمین استبداد پا نمیگیرد.
طرح تجزیه ایران مدتها پیش توسط انگلیس و آمریکا کلید خورده است، فروپاشی سیاسی در ایران روی خواهد داد، تنها با نهضت ملی نفت میتوان جلوی این فروپاشی را گرفت، برای فرزندانی که سی سال دیگر سرزمین سوخته تحویل میگیرند:
زورمان به طوفان نرسید، نه رسانه داشتیم، نه رهبری بود و نه ملتی بود، قلمها شکسته شد در کتابی که به قلم قسم یاد میشود.
ترس از مرگ نبود وقتی چوبهای دار تو را طلب میکنند، وطن فروشی افتخار شده بود، به بیبیسی دعوت شدن افتخار شده بود، به یک ملیون نفر نخل سربریده خوزستان سوگند، به لب خشکیده هامون سوگند، به اشکهای مظلومیت دخترکان تن فروش اجباری سوگند، که همگی پاره تن ما بودند، جسد ما را بسوزانید تا این شرمندگی را با خود به گور نبریم، شرمندگی از بودن و هیچ بودن، گویی هیچ گاه وجود نداشتیم و شاهد هیچ چیز نبودیم.
کسانی که برای حکومت بر مردم با نمایندگان آمریکا دیدار میکنند و خواستار تحریم بیشتر و تهاجم به ایران هستند، آنها که برای حکومت بر مردم حاضر هستند که با دستان آغشته به خون بیعت کنند، از ولیعهد گرفته تا رجوی که در غیبت صغری به سر میبرد تا مصی علینژاد و… اینگونه هستند، که فقط شهوت قدرت و ثروت دارند.
آنها مگر نمیدانند که آمریکا در جنگ دوم خلیج فارس به بهانه خلع سلاح عراق از گلوله اورانیوم علیه ملت عراق استفاده کرد و در پایان هیچ نیافتند، همین گونه هم با ایران خواهند کرد، اگر شک نداشتند که ایران کلاهک دارد یا ندارد؟ قبلا مجوز آن را از شورای امنیت گرفته بودند و سایتهای اتمی ایران را با بمبهای سنگرشکن ویران کرده بودند و دهها فاجعه مانند چرنوبیل ایجاد کرده بودند، این سرزمین زخمی پاره تن ماست، کشوری نیمه وحشی که جمهوری اسلامی پاکستان نامیده میشود و مدرسههای طالبان در آن قرار دارد و در آنجا زنان را طبق شریعت اسلام در ملاعام سنگسار میکنند و ارتش پاکستان با طالبان همکاری دارند، این کشور نیمه وحشی بمب اتم دارد و خطر آن برای تمام جهان هزار برابر کره شمالی است زیرا حداقل کره شمالی بودایی هستند و در شریعت آنها کشتن دیگران توصیه نشده است، اسلام هر گاه قدرت را در دست گرفت از رحمانیت خارج شده و میل به قتال میکند، مانند خمینی که گفت خدعه کردم. بجای دشمنی با دین با استبداد دشمنی کنید، اسلام با استبداد ترکیب شد و فرقه ولی فقیه شکل گرفت، جیره خواری مانند بهروز افخمی در شبکه افق آن را سلطنت فقیه مینامد. اسلام با کمونیست ترکیب شد و فرقه مجاهدین خلق شکل گرفت، با ادیان نباید دشمنی کرد چون تفرقه ایجاد میکند، ادیان را نباید ترکیب کرد چون فرقه درست میکنند، ادیان نباید به قدرت برسند چون از رحمانیت خارج شده و میل به کشتن میکنند، اصلا نباید کارشان داشت، در شناسنامه نباید دین فرد درج شود، تو چکار به دین او داری؟ نه خوبیش را بگو، نه بدیش را بگو، نه تغییرش بده، نه ترکیبش کن.
مارک کاتز (استاد علوم سیاسی دانشگاه جرج میسون) معتقد است که موج انقلابی بنیادگرایی اسلامی که توسط ایران رهبری میشود امکان فروپاشی دارد اما «ابتدا باید به شدت گسترش پیدا کند» و سپس «بحران اعتماد» را تجربه کند.
کسینجر: از من مشاوره میگیرند با ایران چه کنیم؟
پاسخ من همیشه ثابت است هیچ کار… جمهوری اسلامی ایران مجهز به سیستم “خودمخرب” است. نیازی نیست کاری کنید خوشان همه کارها را میکنند.
آمریکایی که برای منافع خود با طالبان آدمخوار روی یک میز مزاکره مینشینند، شاید روزی دوباره منافع آنها ایجادکند که فرقه مجاهدین رهبرشان از غیبت صغری درآید و باز مسلح شوند و به جان ملت ایران بیفتند و شاید فراتر روند و مجاهدین و ولیعهد به خواست آمریکا متحد شوند برای دردست گرفتن قدرت در ایران، هر اتحادی که با دستان خونین منعقد شود خود به خود باطل است، تنها گروهی که دستش به خون آلوده نیست ملیون ایران هستند، “ما یک نفر را نکشتیم، چون برای برادرکشی نیامده بودیم. ” “دکتر فاطمی”
راه ما راه فاطمی است، شهید فاطمی محمد مهدی عبدخدایی که او را ترور و مضروب کرد، بخشید و هنوز عبدخدایی زنده است ما هم عفو عمومی اعلام خواهیم کرد تا این حلقه کشتار متوقف شود. قصاص را در این سرزمین تعطیل خواهیم کرد، بگذار مرتد شویم، بگذار همگی با هم مرتد شویم، سپاهیان در مرزها مستقر میشوند،. بر سر هر کوی و برزن مسجد، کلیسا، کنیسه، خانقاه، آتشکده، بتکده و میکده میسازیم تا هر خدایی را خواستند عبادت کنند و اگر مایل بودند سپس به نزد پیر هفت خط خانقاه رفته و پیک جامی صاف بنوشند و صاف و صادق خارج شوند. زن آفریدگار است، آفریدگار را با مرد که آفرینش اوست، حقوق اجتماعی مساوی خواهند داشت، هر چند همان مقام آفریدگاری برای برتری زن کافیست، هنری که فقط خدا و زن دارند.
نه شاه و نه خمینی هیچکدام دوران طلایی نداشتند، دوران طلایی دروغ بزرگی است که نوه آنها یعنی ولیعهد و سید حسن مطرح میکنند، زنان به کدام یک از حقوق انسانی خود رسیدند، در زمان شاه خانه زن بود و در جمهوری اسلامی خانه عفاف شد، فاحشه آن مردی است که این قوانین را تصویب میکند وگرنه آن زنی که برای سیر کردن شکم خود وکودکانش مجبور به تن فروشی میشود، فداکار است، من تمام زنان تنفروش کشورم را دوست دارم، در قحطی بزرگ آفریقا سال ۲۰۱۱ خبرنگاری که به دنبال سوژه چندین کیلومتر در بیابان را پیادهروی کرده بود به زن برهنه که مانند چوب خشک بود رسید، زن برهنه بود و پستانهای او تحلیل رفته بود، کودک نیمه جان و شیرخوای در آغوش داشت، خبرنگار گفت من چه کمکی به شما میتوانم بکنم؟ زن گفتای کاش فرزند من میتوانست گوشت بخورد تا قسمتی از بدن خود را میبریدم و به او میدادم تا زنده بماند.
کدام مرد میتواند این قدر تن فروش باشد که از یک آفریدگار به اجبار تقاضای تن فروشی کند، آلت تناسلی مردانه نشانه مردانگی نیست بلکه گاهی نشانه توحش است.
پایان فصل نزدیک است، دیگر فرصت رهبر ساختن نیست، موسسه ماکس پلانک و نقشههای ناسا نشان دهنده خشک شدن و تخلیه نیمی از مردم سرزمین ایران تا ۳۰ سال آینده است.
فروپاشی حکومت گرگها شروع شده و گرگها هنگام رفتن چیز سالمی جا نمیگذارند، گرگ یک صفت خاص دارد که هیچ حیوان درنده دیگر ندارد، دهها گوسفند را پاره پاره میکند ولی فقط یک گوسفند را با خود میبرد.
هر کجای دنیا که باشی نیمی از وجودت را در جایی که متولد شدی جا میگذاری و نیم دیگرت در جایی که دفن میشوی و همیشه این جدایی باقیست تا غبار سرزمینت شوی.
فدای ملت ایران