Home ستون آزاد آرشیو ستون آزاد حاشیه نشینی یک مشکل اقتصادی -اجتماعی و سیاسی بر سر راه توسعه پایدار و راهکار جلوگیری از آن، در ایران- شیردخت زیارتی

حاشیه نشینی یک مشکل اقتصادی -اجتماعی و سیاسی بر سر راه توسعه پایدار و راهکار جلوگیری از آن، در ایران- شیردخت زیارتی

دکتر در اقتصاد آموزش از دانشگاه سوربن، استاد سابق دانشگاه، مشاور سازمانهای بین المللی ( یونسکو و برنامه توسعه سازمان ملل و مدیر پروژه مطالعاتی بانک جھانی و اتحادیه اروپا ).

مقدمه :

– آزادی از فقر و گرسنگی از اولیه ترین آزادیهاست، تجمع پدیده فقر را که ناشی از بیکاری است بیشتر در حاشیه نشینان و کپرنشینان ملاحظه می کنیم. حاشیه نشینی که حاصل فقدان امکانات برای یک زندگی عادی است، ریشه بسیاری از معضلات اجتماعی مثل اعتیاد، فحشا، دزدی و امثالهم است. این گروه در مقابل تحریم های بین المللی بیش از همه آسیب می بیند و این پدیده تعاقب سیاسی نیز دارد.

– فراموش نکنیم که این حاشیه نشینان بودند که به امید زندگی بهتر و رهائی از فقر، میلیونی به استقبال خمینی شتافتند. حمایت گسترده آنها، به آخوندها جرات داد تا ” جمهوری ” که مردم بر مبنای ” دموکراسی ” می خواستند با چسباندن پسوند ” اسلامی ” از معنا تهی کنند و از آن نوعی دیکتاتوری بنا کنند. در ابتدای انقلاب 80 درصد مردم، بیسواد و کم سواد بودند و روشنفکران زندانی که در زمان نخست وزیری بختیار به تازگی آزاد شده بودند، تعداد کمی از جمعیت را تشکیل می دادند. خمینی رهبر میلیونها بیسواد و مذهبی افراطی، که قسمت عظیمی از آنها در زاغه های اطراف شهرها بودند، ” اقتصاد را مال خر می دانست ” و فقط به فکر صدور انقلاب اسلامی اش بود. این شد که فقر و گرسنگی و آلونک نشینی افزوده شد.

– جانشین خمینی، خامنه ای به جای نجات این جمعیت غوطه ور در کثافت و بدبختی به فکر هزینه کردن برای نیروهای نیابتی شبه نظامی در منطقه و موشک پراکنی های نمایشی و پر خرج بود. حتی گروههای چپ که می بایست مدافع مردم بی پناه باشند، از این جمعیت کثیر سخن نمی گفتند. جمعیتی که امروزه حداقل ۲۰ میلیون است که ۱۵ میلیون حاشیه نشین در

( https://fararu.com ) اطراف شهرها و 5 میلیون کپرنشین در مناطق مرزی کشور است.

– سوالی که امروز می خواهم به آن جواب بدهم این است که حاشیه نشینان چه کسانی هستند، چرا به این نوع سکونت روی آوردند و چگونه از حاشیه نشینی که معضلی بزرگ برای توسعه کشور ایران است می توان کاست. ریشه یابی کنیم.

– حاشیه نشینان بیشتر جوانان باسواد روستائی یا مهاجرین کشورهای فقیر همسایه هستند که بعلت بیکاری و عدم رفاه در روستاها و یا فقر در کشورهای همسایه راهی شهرهای بزرگ ایران، به امید زندگی بهتر، شدند. شهرها قادر به جذب این نیروی کار نبوده و نیستند.

این افراد به دلیل نداشتن امکانات مالی، در اطراف شهرها یا کنار مرزها، آلونک هائی با جلبی و چوب و پلاستیک برپا کردند. اینان از آب آشامیدنی، برق و گاز لوله کشی و سایر امکانات رفاهی، بهداشتی و امنیتی محروم هستند و خطری برای امنیت شهرها، محسوب می شوند و با رواج اعتیاد و فحشا و سرقت مشکل عظیمی در راه توسعه و شکوفائی کشور هستند.

– جمعیت ایران بیش از ۸۵ میلیون نفر است که ۶۶ میلیون نفر شهرنشین و ۲۷ میلیون نفر  روستا نشین هستند. (https://otaghiranonline.ir/12/oct.2024) گروهی هم عشایر هستند که جمعیت متحرک هستند. به این جمعیت باید مهاجرین افغانستانی را نیز افزود که بیش از 6 میلیون هستند. مهاجرین ساخت جمعیت ایران را تغیر دادند. قبلا، در سرشماری 1395، مردم ایران،74 درصد شهرنشین و26درصد روستانشین محسوب شده بودند.(www.amar.org.ir)

– نزدیک به نیمی از روستاهای ایران، جمعیتی کمتر از 30 خانوار دارند که پراکندگی جمعیت روستانی در کشور پهناور ایران، موجب شده که ایجاد تأسیسات رفاهی برای آنان، از نظر اقتصادی مقرون به صرفه، نباشد.

– اگر نظری به گذشته بیاندازیم. اکثریت مردم در روستاها، در زمان شاه، زندگی می کردند. حاشیه نشینی در ایران از زمان اصلاحات ارضی شروع شد. هدف شاه این بود که حکومت فئودالی و قدرت صاحبان روستاها را کاهش دهد و از رعیت، دهقان بسازد. از طرف دیگر شاه اصلاحات ارضی را برای جلوگیری از پیشرفت کمونیسم لازم می دانست برای آنکه رضایت آمریکا را هم مدنظر داشت که ایران که همسایه شوروی به کمونیسم دچار نشود، فقدان تعاونیها و نا آگاهی روستائیان، برای اداره مزارع پس از اصلاحات ارضی، موجب رکود کشاورزی شد. زمین به فرزند بزرگ خانواده روستائی تعلق می یافت و بقیه فرزندان برای یافتن شغل راهی شهرها شدند. و نزدیک به ۲ میلیون نفر خوش نشین ایجاد کرد و بسرعت اضافه شد. حلبی آبادها مثل قارچ اطراف شهرها روئیدند. بعد از انقلاب، در عرض ۴۶ سال، وضع به مراتب بدتر شد. کپرنشینان هم که حتی شناسنامه نداشته و ندارند به حاشیه نشینان اضافه شدند.

– البته باید گفت که پدیده ” زاغه نشینی ” فقط منحصر به ایران نیست و در سایر کشورها مثل مصر، برزیل، چین، هند و غیره نیز دیده می شود. به حدی که 55 درصد جمعیت شهر بمبئی در هند در زاغه نشین ها زندگی می کنند و از نظر تراکم باید گفت که کل مساحت زاغه نشینها در بمبئی برابر با حدود ۶ درصد از زمین های شهری است.

– برنامه اسکان بشر سازمان ملل متحد، با توجه به رشد جمعیت جهان، جمعیت زاغه نشین ها را در سال ۲۰۳۰ میلادی، در حدود ۲ میلیارد نفر، برآورد کرده است که به خصوص در کشورهای در حال توسعه خواهند بود. ( fa.m.wikipedia.org )

– در ایران آمار جدیدی نداریم، همینقدر می دانیم که مشهد بیشترین سهم را یعنی ۳۰ درصد جمعیت حاشیه نشین دارد که در۶۶ محله، ۸ پهنه سکونت دارند. مشهد که آستان قدس رضوی ثروت عظیمی را در اختیار آخوندها قرار داده، در قسمت حاشیه نشینان، خانه ها دست ساز با سقفهای حلبی با ستون های چوبی و دیوارهای با ورق پلاستیکی و مقوا دیده می شود، آلونک ها معمولا در حاشیه شهرها، نزدیکی راه آهن، رودخانه ها یا محل دفن زباله یافت می شوند.   ( منبع ” دلایل گسترش حاشیه نشینی در مشهد / تدوین سند توانمند سازی سکونتهای غیر رسمی “، پایگاه خبری راه و شهر سازی 1393 ).

راهکار :

– ایران یکی از ده کشور ثروتمند جهان با توجه به منابع زیر زمینی است و اگر حکومتی دلسوز مردم داشت، می توانست و می بایست این معضل را حل کند. کشور ما یک درصد جمعیت دنیا و حداقل 7 درصد ثروت دنیا را داراست. چه کنیم تا این معضل اجتماعی – اقتصادی و سیاسی را حل کنیم؟

چگونه از مهاجرت روستائیان بطرف شهرها جلوگیری کنیم و چگونه مهاجرت اتباع فقیر

کشورهای همسایه را کاهش دهیم؟

– پس از انقلاب ۵۷، در دوران جهاد سازندگی و دوران پس از جنگ، هزاران پروژه برای ساخت راه ها، برق رسانی، آب رسانی، گاز رسانی، ساخت خانه و حمام، ایجاد زیر ساختهای کشاورزی مثل لایروبی و احیای قنوات انجام شد. گرچه گاهی ساخت سدها با ندانم کاریها نتیجه معکوس داد، بهرحال باید گفت، به توسعه روستاها توجه شد. دامپروری و ساخت خانه های بهداشت و مدارس، در کشور اجرا شد.

– هموار شدن جاده ها موجب شد، روستائیان با سفر به شهرها، با مظاهر زندگی شهری آشنا شدند. راحتی کار و زندگی در آن را قابل مقایسه با زندگی پرمشقت روستائی نمی دیدند.

– حضور شهر نشینانی که به ساخت ویلاهای مسکونی و منازل تجملاتی در مناطق روستائی خوش آب و هوا پرداختند، هم گرچه اشتغال زائی کرد ولی عملا، زندگی مصرف گرای شهری را هم نمایان کرد و به احساس محرومیت اهالی روستا دامن زد. وابستگی به کالاهای مصرفی از شهر، روستائیان را نیازمند به پول ساخت، در حالیکه قبل از آن به تبادل کالاهای محدودی که تولید می کردند با یکدیگر می پرداختند. اما علت اصلی افزایش مهاجرت، پدیده خشکسالی بود که به دلیل افزایش جمعیت از یکطرف و گرمایش زمین از طرف دیگر، موجب از بین رفتن کار کشاورزان و دامداران روستائی شد.

– نابودی معیشت روستائی، موج جدیدی از مهاجرت به شهرها را، به امید یافتن کار به وجود آورد. روستائیان مهارت های لازم را نداشته، اغلب مشاغل کارگری با حقوق حداقلی و بسیار ناپایدار می یافتند و مجبور به حاشیه نشینی می شدند. آنها در معرض آسیب های اجتماعی فراوانی مانند اعتیاد، فحشا و دزدی قرار گرفتند. روستائیان که قبلا در فراز و نشیب های طبیعت، مانند خشکسالی، سیل و زلزله به کمک اطرافیان اتکا می کردند، در حاشیه شهرها رفع تمام کاستی های خود را، از دولت انتظار داشتند. برعکس که همیاری اجتماعی بعنوان عامل درون روستا را تجربه کرده بودند، منتظر دولت یا عامل بیرونی بودند. اما عدم امکان جذب این جمعیت، بوسیله شهرها و ناتوانائی یا گاهی بی تفاوتی دولتها وضع را روز به روز بغرنج تر کرده است. ( علیرضا نفیسی، دنیای اقتصاد، داستان توسعه روستائی ایران چگونه آغاز شد؟، 1400/ 2022. شماره روزنامه 5408 ). برای حل این مشکل باید برنامه ریزی کرد و امکانات تخصیص داد.

توسعه روستائی 

– تنها راه جلوگیری از مهاجرت روستائیان، توسعه متوازن و پایدار روستاهاست. هم چنین، به امکان اشتغال برای روستائیان، در مناطق کم آبی که کشاورزی را ناممکن می کند، باید اندیشید. البته ما حتی در خوزستان و سیستان و بلوچستان هم سیل داشتیم ولی مردم تکنیکهای ذخیره آب را نمی شناسند. ایجاد دریاچه های مصنوعی در فرانسه، یا ایجاد چاه های کم عمق در ژاپن، می توانند نمونه هائی برای ذخیره آب باران و سیل باشند. برای آب آشامیدنی هم روش نمک زدائی از آب دریای جنوب راهگشای معضل کم آبی است.

– از آنجائیکه روستاها اغلب کوچک هستند و در کشور پهناور ایران پراکنده می باشند، باید در هر منطقه یک روستای مرکزی را که چند روستا در اطراف آن باشد، در نظر گرفت و        راه های قابل تردد از روستای مرکزی به روستاهای اطراف ایجاد کرد و همینطور وسائل  حمل و نقل در اختیارشان گذاشت. در روستای مرکزی، یک تعاونی بوجود آورد که به روستائیان، برای تهیه آب یاری کند. تعاونی ها می توانند برای خرید و فروش کالاهای تولیدی روستائیان، کرایه دادن وسائل کار نظیر تراکتور و دادن وام مفید باشد. یا در مناطق نزدیک دریا می تواند برای ماهیگیری به آنها قایق موتوری کرایه دهد و بعد در بسته بندی و فروش ماهی ها کمک کند.

– ایجاد امکانات بهداشتی و آموزشی برای روستائیان از وظایف دولت است. در ایران نیمی از روستائی ها جمعیتی کمتر از 30 خانوار دارند. برای روستاهائی که کمتر از ۲۵۰ نفر جمعیت دارند، ساختن دو مدرسه جداگانه برای پسران و دختران از نظر اقتصادی مقرون بصرفه نیست، مدرسه ابتدائی باید مختلط باشد. برای دوره دبیرستان و بالاتر، بردن اینترنت و ایجاد زیرساخت مخابرات می تواند، امکان آموزش از راه دور را فراهم کند.

بهر حال روستاها نیازمند توسعه همه جانبه هستند. امروزه با ماشین آلات کشاورزی و پیشرفت

تکنولوژی، نیاز به نیروی انسانی کمتر شده است. اگر چاره اندیشی نکنیم این امر، کاهش اشتغال و در نتیجه مهاجرت روستائیان بطرف شهرها را و تشدید حاشیه نشینی را موجب می شود.

– ایجاد مشاغل غیر زراعی، مانند تسهیلات برای پیشبرد تولیدات فرش، گلیم و ترمه بافی و دیگر صنایع دستی و فرصتهایی برای افزایش گردشگری روستائی را باید مد نظر داشت. در

کشورهای متمدن، مراکز نگهداری سالمندان و بیماران بعد از جراحی تا بهبود کامل، اغلب در روستاهاست و برای روستائیان نیز مشاغل خدماتی ایجاد می کند. هم چنین بسیاری از شهرنشینان برای، تعطیلات می توانند در روستاها خانه های ویلائی داشته باشند که به نوبه خود موجب ایجاد شغل برای کارهای ساختمانی و نگهداری از آنها را فراهم می کند. با ایجاد شغل و ایجاد امکانات رفاهی، می توان مهاجرت روستائیان به شهرها را کاهش داد.

مهاجرت اتباع خارجی :

قسمتی از مهاجران هم، مشکل حاشیه نشینی را بیشتر کردند. این مهاجرین فقیر و جوان که اکثریت از افغانستان راهی ایران شدند، به حدی در حال افزایش هستند که ساخت جمعیتی کشور را تغیر داده اند. نقل قول است که اگر اغراق نباشد، معلمی می گفت از 40 شاگرد در کلاسش

فقط 2 نفر ایرانی هستند. افغانستانی ها نه به دلیل سیاسی بلکه به دلیل اقتصادی، برای یافتن کار به ایران می آیند و به دستمزد کمتری از کارگران ایرانی قانع هستند. شهرهای ایران قادر به جذب افغانستانیها نیست. ایران خودش ۱۱ درصد جمعیت بیکار در سن 64-15 دارد که به دنبال شغل می گردند. بعضی از افغانستانیها هیچ مهارتی غیر از مهارتهای جنگی ندارند و ممکن است خطری هم برای مردم کشور باشند. اگر کشور ما می توانست به سرعت صنعتی شود، شاید امکان جذب این نیروی کار را می داشتیم اما در شرایط فعلی باید راه حلی سیاسی یافت.

نتیجه گیری :

کشور باید هم از پائین به بالا، یعنی از روستاها توسعه یابد و هم از بالا به پائین، مثلا ایجاد راه آهن سریع و سیر از شمال به جنوب و از شرق به غرب. اگر وصل کردن مرزهای کشورهای همسایه با راه آهن از ایران ممکن شود، هم چنین ایجاد جاده های بین شهرها با کیفیت بالا، این امر موجب درآمد زائی برای کشور از طریق ترانزیت هم می شود. داشتن این گونه راه ها، نه تنها بین شهرها، بلکه جاده هائی قابل تردد برای وسائل نقلیه در مناطق روستائی از واجبات است. در کشورهای مترقی بعضی مردم برای کار از روستا به شهر یا از شهری به شهر دیگر، با راه آهن و وسایل نقلیه مناسب و ارزان قیمت می روند و شب برمیگردند منزلشان و نیازی برای مهاجرت به دلیل کار ندارند. هم چنین بهبود زیر ساختهای مخابرات و استفاده از اینترنت امکان کار را بدون رفت و آمد فراهم می کند.

نکته پایانی :

– امر مهم دیگر کنترل مرزها و جلوگیری از مهاجرت بی رویه به خصوص اتباع افغانستانی می باشد، که به جای خود موضوع یک بحث دیگر است.

– باید اول گرسنه و مریض نبود تا بعد بتوان با استبداد جنگید. بنابراین مبارزه با فقر مقدم بر مبارزه با استبداد است.

منابع :

1-https://fararu.com , google, 2024

2 – https://otaghiranonline.ir/12/oct.2024

3 – www.amar.org. ir

4 -fa.m.wikipedia.org

5 – علیرضا نفیسی، دنیای اقتصاد، داستان توسعه روستائی چگونه آغاز شد؟ ۲۰۲۲، شماره روزنامه ۵۴۰۸ ( سال ۱۴۰۰ شمسی ).

6 – از همین نویسنده : شیردخت زیارتی، آزادی از فقر، آزادی از استبداد، بحث جمعه ها، حزب سوسیال دمکرات و لائیک ایران.

7- شیردخت زیارتی : متن مصاحبه، حاشیه نشینی در ایران، رادیو جوانان امروز، 2024