من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم
سرمقاله نشریه پیام جبهه ملی ایران شماره 203 بتاریخ 14 مرداد 99
آنچه در ذیل به اختصار مورد اشاره قرار می گیرد ، هرگز و به هیچ وجه سیاه نمایی نیست ، بلکه حد اقلی از واقعیات تلخ جامعه ی امروز ایران است . که برای همه کس حتی عوامل حکومت ، آشکار و ملموس بوده و هیچ شخص منصفی نمی تواند منکر آن ها شود .
قیمت ها ی مواد غذائی و مایحتاج عمومی به طور روزانه رو به افزایش است ، ودر این سیر صعودی هیچ توقفی مشهود نیست . ارزش پول ملی آن چنان سقوط کرده که در مقابل ارزهای معتبر جهانی مثل برف در آفتاب در حال ذوب شدن و کوچک تر شدن است . کارخانجات و موسسات تولیدی که تا دیروز حد اقل نیمه ظرفیت و نیمه وقت کار می کردند ، در معرض تعطیل شدن و ورشکستگی قرار دارند . به خیل بیکاران هر روز و هر ساعت افزوده می شود . خانواده ای نیست که یک یا چند جوان غالبا تحصیل کرده ی بیکار نداشته باشند . کارگران ، معلمان ، پرستاران از پائین بودن سطح حقوق و به تعویق افتادن دستمزد در چهار گوشه ی مملکت فریادشان بلند است . گرفتاری به بیماری ناشی از ویروس کرونا که به علت ندانم کاری و مدیریت نادرست و سردرگمی مسئولان ، در کشور ما دست اندازی و جولان دهی خیلی بیشتری پیدا کرده، هر روز صد ها خانواده را داغدار می کند . یک روز شلیک اشتباهی موشک به هواپیمای مسافر بری و یک روز شلیک اشتباهی به ناوچه ارتشی روی می دهد و با از بین رفتن فرزندان عزیزی از این سرزمین ، ملت عزا دار می شود . جوانان معترض به گران شدن ناگهانی و سه برابری بنزین در آبان 98 و معترضان به حکومت در دیماه 96 در خیابان ها کشته می شوند و برخی از بازداشت شدگان آن حوادث نیز اکنون پس از تحمل مدت ها زندان ، به اعدام محکوم می شوند . فعالان سیاسی ، مدافعان حقوق بشر ، کارگران حق طلب ، دانشجویان میهن دوست ، زنان ارجمند و دگر اندیشان از سایر اقشار در این شرایط کرونایی در گوشه زندان ها در بندند . سیاست خارجی نا صحیح ، ما را از نیمی از جهان رانده و چون لقمه ای اشتها برانگیز مورد طمع بعضی دیگر از قدرت های جهانی قرار داده است . از بین رفتن تولید داخلی ، چاپ پول بدون پشتوانه و بی رویه و حجم نقدینگی سرسام آور ، همراه فساد های مالی هزاران میلیاردی در کنار تحریم های بی جهت و قابل پیشگیری و هزینه کردن منابع مالی کشور در راه های نا صواب و دور از منافع ملی ، توان اقتصادی کشور را به حضیض ذلت انداخته است . آیا در این اوضاع و احوال ، ایجاد جو سرکوب وبرخورد با مشت آهنین ، کشور چه سر انجامی خواهد داشت و به کدام سو خواهد رفت ؟ آیا تمسک به خشونت و راه انداختن چرخ اعدام چاره ی کار است ؟ یا چون بنزینی آتش خشم مردم را مشتعل تر خواهد نمود ؟ . پایمال کردن حقوق و آزادی های ملت که مهمترین آن ها آزادی انتخابات است ، با انتخاباتی غیر دموکراتیک و مشارکتی حد اقلی و ساختن مجلسی گوش به فرمان ، چه گرهی از کار زمامداران و چه گرهی از کار این مردم جان به لب رسیده خواهد گشود ؟
ما فقط به گفتن درد ها اکتفا نمی کنیم . بلکه برای رفع این نابسامانی ها راه حل ارائه می دهیم . پیشنهاد ما برای غلبه بر بحران های بزرگی که بر سر راه کشور قد بر افراشته و آینده ی نا معلوم و از جهات گوناگون خطرناکی را در نظر مجسم می کند ، این است که تا دیر نشده اقدامات اساسی زیر مورد توجه و اجرا ء قرار گیرد .
سیاست خارجی کشور باید به طرف دوستی و تعامل و احترام متقابل با تمام جامعه جهانی ، بدون گرایش به هیچ یک از بلوک های قدرت و یا قرار گرفتن در زیر سلطه ی هیچ یک از قدرت ها چرخش نماید
از دخالت در امور داخلی کشورهای همسایه و ایجاد تنش در روابط با دولت های دیگر منطقه خود داری نموده و به جای صرف کردن منابع مالی کشور در این دخالت های بی نتیجه و خطرناک ، از این منابع برای تامین رفاه و بالابردن سطح زندگی ملت ایران استفاده شود .
زندانیان سیاسی و عقیدتی در سراسر کشور آزاد شده و از سیاست سرکوب مخالفان و دگر اندیشان خود داری گردد .
آزادی های اولیه انسانی ملت ایران مانند احزاب و اجتماعات ، آزادی بیان و قلم ، آزادی مطبوعات ، آزادی عقیده و اندیشه و آزادی انتخابات محترم شمرده شود .
انتخاباتی سالم و آزاد تحت نظارتی قابل قبول برای ملت ایران برای برپایی یک مجلس ملی و باز نگری در ساختار سیاسی کشور و پی ریزی ساختاری بر اساس موازین دموکراسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر صورت پذیرد .
اگر هیات حاکمه جمهوری اسلامی با درایت ، به این الزامات تاریخی تن در دهد ، کشور بدون تشنج ومخاطرات جدی و بدون امکان دادن به بیگانگان به برنامه ریزی برای ما ، در جاده ی استقلال و آزادی و سازندگی و توسعه قرار خواهد گرفت و در غیر این صورت این سرزمین کهنسال و گرانقدر با آینده ای مبهم و نا معلوم روبرو خواهد گردید . کیست که نداند روال گذشته و راه پیموده شده ، قابل تداوم نیست .