افسانۀ دو دولت- رامین کامران
از بدو تأسیس دولت اسرائیل، افسانه ای در همه جا پراکنده شد که تا به امروز دوام کرده است:
می شود دو دولت، یکی یهودی و دیگری عرب بر خاک فلسطین تأسیس کرد تا این دو گروه بتوانند در کنار هم و در صلح و صفا زندگی کنند، بدون اینکه هیچ کدام از معامله مغبون بیرون بیاید. این حرف هنوز هم به گوش می خورد، اخیراً باز از دهان بایدن هم بیرن آمد.
مروج اصلی این افسانه دولت اسرائیل بود که توانسته بود به زور و با پشتیبانی دول غربی، با کشتن و راندن مردم سرزمین هایی که تسخیر کرده بود، بر زمینی که به دروغ بلا صاحب قلمداد کرده بود، تأسیس گردد.
داستان تسخیر زمین بلا صاحب و تأسیس دولت جدید، قدیمی است و به ابتدای عصری باز می گردد که اروپائیان «عصر اکتشافات» و دیگر مردم جهان «عصر استعمار» می خوانند. دول اروپایی، سرزمین های را که در آمریکا و آفریقا کشف می کردند، بلاصاحب می خواندند، یعنی مردم آنها را از هر حق مالکیتی بر زمین هایی که بر آنها می زیستند، محروم می شمردند تا بتوانند به امپراتوری خویش منظمشان سازند. راندن و کشتار این مردم، مکمل سلب مالکیت از آنها بود و در مقیاسی که در تاریخ بی نظیر بود، انجام گشت.
تأسیس اسرائیل نیز برنامه ای از همین قماش بود و اگر در قرن نوزدهم انجام گشته بود، بدون هیچ مشکلی تحقق می یافت. اشکال از این بود که اجرایش به قرن بیستم و دوران نزع امپراتوری های مستعمراتی، افتاده بود و به همین خاطر نمیشد به افکار عمومی جهان قبولاندش ـ از جمله به دلیل نسل کشی یهودیان در همین قرن که نوع واکنش جهانیان را به این قبیل برنامه ها، به کلی دگرگون ساخته بود.
حکایت دو دولت، ترفندی بود برای قبولاندن وضعیت موجود به افکار عمومی جهانی، تحت عنوان تصحیح و متعادل ساختن آن در آینده، مسکنی بود که قرار بود مقدمۀ درمان باشد. اسرائیل این برنامه را تحت عنوان امتیازی به فلسطینیان عرضه می نمود، نشانۀ حسن نیتی که قرار است در آینده ثمرات خود را به بار بیاورد. اما این راه حل، در حقیقت امتیازی بود که تحت لوای حسن نیت و خواستاری صلح، به خود دولت یهود ارزانی شده بود. روشن است که دولت قومی ـ مذهبی یهود نمی تواند در محیطی که از بابت مذهبی و حتی باید ـ با اعتنای به تجربیاتی بعدی ـ گفت نژادی، یکدست نباشد، دوام بیاورد. دولت قومی محتاج پاکسازی قومی است و تأسیس دو دولت، صورت قابل عرضۀ همین پاکسازی قومی بود، به این ترتیب که دو واحد سیاسی با ترکیب جمعیتی متفاوت ولی هر یک کمابیش یکدست، بتواند در کنار یکدیگر به زندگی ادامه دهد.
ولی گویی گذشت زمان و تکرار تبلیغات مربوط به راه حل دو دولتی، به خود اسرائیلی ها باوراند که واقعاً دارند به این ترتیب به فلسطینی ها امتیاز می دهند و به این صرافتشان انداخت که لزومی به این کار نیست، چرا چیزی بدهیم؟ به قول یک تحلیلگر اسرائیلی، موقعیت دو طرف طوری شد که دارند برای تقسیم یک ظرف غذا مذاکره می کنند، در حالی که یکی از آنها همین طور دارد از غذا می خورد! اصرار بر اشغال زمین های هر چه وسیع تر، چنان دو گروه جمعیتی را با یکدیگر مخلوط کرد که امکان تفکیک زمین عملاً از بین رفت. هدف دولت اسرائیل هم جز این نبود که تمام دنیا را در برابر عمل انجام شده قرار بدهد، طوری که همه مجبور شوند به خواستش گردن بگذارند. حساب، چنانکه معمول این دولت است، بسیار کوتاه مدت بود و حاصلش وضعیت فعلی است.
امروزه، به اصرار و پشتکار دولت خود اسرائیل، امکان تأسیس دو دولت به کلی منتفی شده است. در هم ریختگی بافت جمعیتی فقط یک راه باقی گذاشته: دولت واحد. البته اسرائیل تصور می کرد و شاید هنوز هم می کند که این دولت باید و می تواند دولت یهود باشد، ولی چنین چیزی ممکن نیست، مگر به صورت آپارتاید فعلی که عمرش خواهی نخواهی کوتاه است و فروپاشیش از هم اکنون معلوم.
هیچگاه دو دولت بر این سرزمین تأسیس نخواهد شد. دولت واحدی در کار خواهد بود، غیر از فعلی. دولتی که نه می تواند قومی باشد و نه مذهبی. تفاوت عمیق دو گروه جمعیتی و ستیزه جویی هر دو، به بازی قومی راه نمی دهد چون مترادف جنگ داخلی خواهد بود. دولت واحد یعنی حق برابر همه در تعیین سرنوشت جمعی و حذف هر امتیاز که عین دمکراسی است. ممکن است برخی خواست لائیک بودن این دولت را آرزوپروری بشمارند ولی عین واقع گرایی است.
۲۲ مه ۲۰۲۱، ۱ خرداد ۱۴۰۰