مصاحبه دکتر حسین موسویان با روزنامه مستقل 13 اسفند 99
پرسش – شاید این سئوال برای نسل جوانی که شناخت خاصی از مصدق ندارد کاربرد داشته باشد که چرا مصدق را یک حافظ منافع ملی و یک نخست وزیر موفق می دانیم ؟
پاسخ – منافع ملی برای وطن ما با تحقق مردم سالاری ، حاکمیت ملی و استقلال تامین میگردد . یعنی اگر ملت ایران بتواند آزادانه نمایندگان واقعی خود را برای تمام نهادهای حکومتی انتخاب کند ، حاکمیت ملی شکل می گیرد و چون حاکمیت ملی از طرف ملت پشتیبانی و حمایت می شود و پایگاه مردمی دارد ، به قدرت مردم متکی است و نیازی به جستجوی حامی خارجی و اتکا به بیگانه ندارد . بنا بر این حکومتی مستقل هم خواهد بود . یقینا به همراه آزادی و استقلال ، عدالت اجتماعی و توسعه وپیشرفت هم پیدا خواهد شد . مصدق نخست وزیری بود که تا بن دندان به آزادی و استقلال پای بند بود . او در اولین روز قرار گرفتن در پست نخست وزیری ، اولین بخشنامه ای که در این مقام صادر کرد نامه ای بود که به ریاست شهربانی کل کشور که در آن زمان مسئول نظارت بر کار مطبوعات بود نوشت . او به شهربانی نوشت که مطبوعات در نوشتن نظرات خود آزادند و در مطبوعات هر کس هر چیز راجع به شخص من نخست وزیر نوشت نباید مورد تعرض قرار بگیرد . او در زمان نخست وزیری به احزاب مخالف خود اعم از حزب توده چپ گرا و احزاب دست راستی مثل حزب سومکا و آریا ودیگران امکان داد که محل تشکیلات و روزنامه های متعدد و تجمعات و تظاهرات داشته باشند . و این گروه ها آزادانه در نشریات خود آنچه را که می خواستند در مخالفت با دولت ملی می نگاشتند و حتی امنیت اجتماعات آنان توسط پلیس دولت ملی تامین می شد . دکتر مصدق از دوران جوانی و از صدر انقلاب مشروطیت به دنبال « آزادی » بود و در هنگام نخست وزیری به این آرمان خود جامه عمل پوشاند . در مورد استقلال طلبی باید بگویم که دکتر مصدق به مسئله ملی کردن نفت و خارج کردن ذخایر نفتی ایران از چنگ دولت استعمارگر انگلیس ، تنها به عنوان استیفای حقوق مادی ملت ایران نگاه نمیکرد ، بلکه علاوه بر استیفای حقوق مادی ، حفظ استقلال کشور را مد نظر داشت زیرا شرکت نفت انگلیس و ایران ، پایگاه قدرتمند دولت انگلیس در ایران بود. وباید گفت که دولتی در داخل دولت ایران بود که بر تمام شئون کشور ما نفوذ کرده و مداخله داشت . شرکت نفت انگلیس و ایران توسط ایادی خود برای کشور ما وزیر و وکیل تعیین می کرد وحتی برای برخی روزنامه های مزدور ، سرمقاله می نوشت که برای تامین منافع دولت انگلیس و شرکت نفت انگلیس وایران جو لازم را بسازند . دولت ملی مصدق با ملی کردن صنعت نفت و خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایران ، استقلال کشور را به ارمغان آورد. دکتر مصدق به دنبال بر قراری آزادی و استقلال ، توسعه و پیشرفت و تحقق عدالت اجتماعی را در کشور آغاز کرد . اقدامات دکتر مصدق علاوه بر ملی کردن نفت وتحقق استقلال وآزادی ، ملی کردن شیلات و فراهم کردن امکان ماهیگیری برای ایرانیان در دریای مازندران ، تشکیل و ایجاد سازمان تامین اجتماعی برای بیمه کردن و حمایت از کارگران ، برقراری استقلال دانشگاه و بردن اداره دانشگاه تحت نظر استادان ، تشکیل کانون مستقل وکلای دادگستری ، تخصیص پنج در صد از در آمد شهرداری ها برای ساختن مدرسه، انجام لوله کشی آب در تهران و سپس در شهرستان ها و ده ها اقدام مفید دیگر . دکتر مصدق بدون فروش یک بشکه نفت بیلان اقتصادی کشور را مثبت نمود ، یعنی میزان صادرات را بر واردات رجحان بخشید . زمانی که دکتر مصدق دولت را تحویل گرفت ، خزانه دولت 5 میلیون تومان موجودی داشت و در زمان وقوع کودتای 28 مرداد 32 موجودی خزانه به 80 میلیون تومان رسیده بود . دکتر مصدق دولتی درستکار و پاک دست را در این کشور به نمایش گذاشت که قبل و بعد از دولت ملی او هیچگاه چنین پاک دامنی و پاک دستی در دولت ها دیده نشد . در دولت او هرگز اثری از ارتشاء و اختلاس و نا پاکی دیده و شنیده نشد . با این اوصاف آیا نباید دولت مصدق را حافظ منافع ملی و او را یک نخست وزیر موفق بدانیم ؟
پرسش – آیا میان نیروهای جبهه ملی و فدائیان اسلام ارتباطی در جهت ترور رزم آرا به سمت ملی شدن صنعت نفت وجود داشت؟ اگر پاسخ مثبت است مصدق چه دیدگاهی نسبت به این گونه برخورد ها داشت ؟
پاسخ – دکتر مصدق و یارانش در مجلس شانزدهم با حمایت و پشتیبانی افکار عمومی ، قانون ملی شدن نفت را به طور قطع و یقین به پیش میبردند ، چه رزم آرا درمقام نخست وزیری مانده بود و چه نمی ماند . اصولا دکتر مصدق و یارانش در جبهه ملی هرگز به این روش های نا درست و غیر انسانی اعتقاد نداشتند و هرگز به این گونه اعمال دور از انسانیت دست نزدند . ممکن است فدائیان اسلام با آیت الله کاشانی ارتباطاتی داشتند ولی هرگز با مصدق در ارتباط نبودند وترور شدن دکتر حسین فاطمی ، معاون نخست وزیر و سخنگوی دولت ملی مصدق ، بهترین سند از این عدم ارتباط دولت ملی با فدائیان اسلام است . باید اضافه نمود که حتی فدائیان اسلام اگر دستشان می رسید از ترور خود دکتر مصدق نیز فرو گذاری نمی کردند . وبه همین دلیل دکتر مصدق به شدت از خود مراقبت می کرد و حتی از خانه تا نخست وزیری تردد نمی کرد و دفتر نخست وزیری را به خانه ی خود منتقل کرده بود . ضمنا آثار و شواهد متقنی از دخالت دربار در ترور رزم آرا نیز وجود دارد .
پرسش – ارتباط مصدق با روحانیون بحث مورد مناقشه ایست . آیا او به مشارکت روحانیت در قدرت اعتقاد داشت؟ چه ارتباطی میان مصدق و بخش مذهبی جامعه وجود داشت؟
پاسخ – مصدق شخصی مومن و معتقد به دین اسلام بود . و چه در نگاه به زندگی خصوصی او و چه در زندگی سیاسی و مواضعش این موضوع مشاهده می شود، اما دکترمصدق هرگز با اختلاط دین با حکومت موافق نبود . و همین موضوع باعث اختلاف او با آیت الله کاشانی و هم فکران او گردید . آیت الله کاشانی و فدائیان اسلام برای اجرای شریعت ، حجاب بانوان و بستن مشروب فروشی ها فشار می آوردند و دکتر مصدق در حالیکه سخت مشغول مبارزه ی ضد استعماری و ضد استبدادی بود و به آزادی اندیشه و آزادی عقیده و آزادی های اجتماعی هم باور داشت ، نمی توانست به این فشار های کاشانی و فدائیان اسلام اعتنا کند . اوبه طور کلی به جدایی دین از حکومت باورمند بود . البته خیلی از روحانیون بودند که از این نظر مصدق حمایت می کردند و پشتیبان مصدق بودند مثل آیت الله میلانی ، آیت الله محلاتی ، آیت الله سید رضا زنجانی و آیت الله سید ابوالفضل زنجانی ، آیت الله طالقانی و بسیاری دیگر . در ضمن اقشار مذهبی جامعه مثل بازاریان در موقع بروز اختلاف نظر بین مصدق و اسلام گرایان ، اکثرا جانب مصدق را گرفتند و طرفدار مصدق بودند و افول موقعیت آیتالله کاشانی در جامعه پس از مخالفتش با مصدق به عیان دیده شد .
پرسش – به نظر شما اساسی ترین خطای راهبردی مصدق در استراتژی ملی شدن صنعت نفت چه بود ؟
پاسخ – به باور من ، دکتر مصدق روی خط استقلال و آزادی و عدالت اجتماعی ایستادگی و پافشاری کرد وهمین راز ماندگاری او در تاریخ این سرزمین است . اگر قرار بود از مواضع خود کوتاه بیاید ، از استقلال و آزادی که آرمان او بود ، دور می شد . او اهل سازش با هیات حاکمه دست نشانده و استبداد داخلی و از دست دادن منافع ملی در مقابل دولت های استعماری ، اعم از شرقی و غربی نبود . وچنانکه دیدیم روی این اصول محکم ایستاد . تا آن جا که حتی مجلس هفدهم را که در مقابل او علم کرده بودند با مراجعه به آرای عمومی منحل کرد و کودتا را در مراحل اول در نیمه شب 25 مرداد 32 شکست داد و در روز 28 مرداد هم تا پای جان مقاومت کرد و روی مواضع خود ایستاد .
پرسش – چرا مصدق نیروهای حزب توده را پس می زد و در روز 28 مرداد هم به گزارش آن ها مبنی بر وقوع کودتا توجهی نکرد ؟
پاسخ – مصدق به عدم وابستگی به قدرت های خارجی و مستقل بودن اعتقاد کامل داشت و نسبت به حزب توده که وابسته به اتحاد جماهیر شوروی و کمونیسم بین الملل بود نمی توانست تایید و نظر مثبت داشته باشد . در مجلس چهاردهم وقتی دکتر مصدق زمزمه مبارزه با استعمار انگلیس و اعتراض به تمدید قرار داد دارسی توسط رضا شاه را آغاز کرد ، نمایندگان حزب توده ، طرفدار دادن امتیاز نفت شمال به شوروی بودند و می گفتند که چون نفت جنوب در اختیار انگلیس است برای ایجاد موازنه باید نفت شمال را هم به روس ها بدهیم . و این در زمانی بود که « کافتارادزه » نماینده دولت شوروی برای گرفتن امتیاز نفت شمال به ایران آمده و با دولت وارد مذاکره شده بود . آنجا بود که دکتر مصدق تز موازنه منفی خود را مطرح کرد و ماده واحده ای در مجلس به تصویب رسانید که هیچ دولت و مقام دولتی حق مذاکره و واگذاری امتیاز به خارجیان را ندارد . او عقیده داشت که باید امتیاز نفت جنوب را از انگلیس پس گرفت ، نه آنکه برای برقراری توازن نفت شمال را به شوروی داد . و همین نگاه موازنه منفی دکتر مصدق ، پایه و مایه فکری تشکیل جنبش عدم تعهد در جهان گردید . در هنگام کودتای 28 مرداد ، دکتر مصدق تا حد امکان ایستادگی و مقاومت کرد ولی به اتحاد با حزب توده تن در نداد . گو اینکه حزب توده هم از اتحاد شوروی دنباله روی می کرد و اتحاد شوروی هم توسط انگلیس و آمریکا در جریان کودتا قرار داده شده بود و با انجام کودتا و براندازی دولت ملی در ایران موافقت کرده بود .
پرسش – مصدق چه آینده ای برای دولت خودش و برخورد های پس از ملی شدن نفت با شاه تصور می کرد؟
پاسخ – دکتر مصدق به خوبی دریافته بود که مبارزه او در دو جبهه است . یکی جیهه انگلیس و حامیان آن که کار را به سازمان ملل متحد و سپس دیوان داوری لاهه کشاندند و دکتر مصدق در این مجامع بین المللی حقانیت ایران را ثابت نموده و آن ها را شکست داد . و پشتیبانی افکار عمومی جامعه جهانی را به دست آورد . و دوم جبهه داخلی و عوامل داخلی وابسته به بیگانگان بودند که در راس آن ها دربار و درباریان و ارتش شاهنشاهی و کل هیات حاکمه و مجلس فرمایشی و برخی روحانیون وابسته به دربار قرار داشتند . مصدق در مقابل تمام این عوامل ایستاد . در جریان 30 تیر 31 فرماندهی ارتش را گرفت و پست وزارت دفاع را زیر نظر دولت قرار داد وتوانست تغییرات و تصفیه هایی در آن به عمل آورد . در مقابله با دربار ، خیلی از بستگان شاه را که به شدت در توطئه های علیه دولت فعال بودند مثل خواهران و برادران شاه را ازکشور تبعید کرد . مجلس هفدهم را با انجام رفراندوم و پرسش از مردم از سر راه برداشت ، ولی باز هم مجموع همین عوامل با فرماندهی سازمان « سیا » و طراحی و همکاری « اینتلجنت سرویس » موفق شدند کودتای شوم 28 مرداد را اجرا کنند و دولت ملی ایران را با کودتا ساقط نمایند .
پرسش – وقتی زمان حصر او در احمد آباد پایان یافت چرا در همان جا ماند و در زمان حصر به چه فعالیت هایی مشغول بود؟
پاسخ – باید عرض کنم که حصر دکتر مصدق در احمد آباد هیچگاه پایان نیافت ، و او بعد از کودتا ، پس از تحمل سه سال زندان در لشکردو زرهی به احمد آباد منتقل شد و در قلعه احمد آباد در محاصره قرار گرفت . و تا روزهای پایانی عمر خود همچنان در احمد آباد در حصر قرار داشت . او در احمدآباد از همان داخل قلعه احمد آباد کار کشاورزی خود را رسیدگی و اداره می کرد ولی امکان خروج از قلعه را نداشت . در آن مدت او تمام نامه هایی را که توسط فرزندانش به دست او می رسید پاسخ می داد . و پیام ها را بدون پاسخ نمی گذاشت . در دیماه 1341 او پیام صوتی ضبط شده خود را برای افتتاح کنگره جبهه ملی ایران ارسال نمود.
پرسش – آیا بختیار به عنوان عضو جبهه ملی خود را ادامه مصدق می دانست ؟
پاسخ – البته دکتر شاپور بختیار در دولت ملی مصدق معاونت وزارت کار را داشت . و عضو حزب ایران بود و بعد از کودتای28 مرداد 32 در نهضت مقاومت ملی شرکت نمود و با کودتا چیان به مبارزه برخاست .و از سال 1339 به بعد هم یکی از اعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران بود و از سران جبهه ملی محسوب می شد . در آستانه انقلاب سال 57 او حکم نخست وزیری شاه را پذیرفت و دولت 37 روزه ای را تشکیل داد . در این اقدام شانس موفقیت برای او وجود نداشت . به همین دلیل سایر شخصیت های جبهه ملی چنین مسئولیتی را نپذیرفتند . مراجعه ی شاه به ملیون خیلی دیر هنگام بود . و انقلاب مانند سیل خروشانی سرازیر شده بود وهیچکس یارای جلوگیری از آن را نداشت . اگر شاه دو سال قبل از انقلاب به رعایت حقوق ملت و انجام انتخابات آزاد تسلیم می شد ممکن بود شرایط به گونه ای دیگر رقم بخورد .
پرسش – سخن آخر ؟
پاسخ – به عنوان سخن آخر باید بگویم که امروز کلمه « مصدق » تنها نام یک شخصیت ملی و وطن خواه در گذشته نیست . بلکه کلمه « مصدق » مجسم کننده یک طرز تفکر و یک پارادایم زنده است . الگویی که به آزادی ، استقلال ، عدالت اجتماعی و توسعه و پیشرفت و سیاست خارجی مستقل ایرانی بر اساس تعامل و دوستی توام با حفظ احترام متقابل با تمام کشورهای جهان بدون وابستگی به هیچ یک از قدرت ها شناخته می شود .
حصرمصدق در احمدآباد هیچگاه پایان نیافت