Home ویژه ایران لیبرال آرشیو ویژه ایران لیبرال پیش زمینه های ناگزیرِ خواست های ما- آریو مانیا

پیش زمینه های ناگزیرِ خواست های ما- آریو مانیا

من بارها و بارها گفته و نوشته ام که همه ی سخنِ جمهوریخواهی اینست که در ساختار اقتدار سیاسی آینده ی جامعه ی ایران همه ی نهادهای اداره ی سیاسی جامعه که نهاد پارلمان در آن برترین جایگاه را دارد، ناگزیر است که انتخابی، زمانمند و پاسخگو باشند تا چرخشِ قدرت در میانِ بخش های گوناگون مردم  شدنی شود. برای اینکه چنین ساختاری از اقتدار سیاسی، پایدار و استوار باشد به هیچ نهاد موروثی بر پایه ی قداست خون و یا یکبار برای همیشه نیازی ندارد، چه این نهادها نمادین و یا راستین باشند. اما افراد بسیاری در میانِ اپوزیسیون هستند که خود را دوستدار دموکراسی می دانند و همزمان خواستار نهاد پادشاهی در ساختار اقتدار سیاسی  هستند اگر چه تنها نقشی نمادین در ساختار سیاسی داشته باشد. اما هر گاه که گفت و گوئی برای همکاری و همراهی برای برقراری دموکراسی میان نیروهای سیاسی دوستدار دموکراسی انجام می گیرد، آنها بیشتر دغدغه ی نهاد پادشاهی دارند و بر آن پای می فشارند تا دموکراسی . با آنکه همواره از نمادین بودن نهاد پادشاهی سخن می گویند اما به سادگی و آسانی بزیانِ دموکراسی که راستین است، بسودِ پادشاهی که قرار بود نمادین باشد از همکاری با دیگران خود را کنار می کشند و همین خود نکته ای است که دیگران را به چندوچونِ وفاداری آنها به دموکراسی به گمان می اندازد. در آنجا که در فرایند دموکراتیزاسیون جامعه نهاد پادشاهی پشتیبان و همراه آن بوده است، در ساختار اقتدار سیاسی بدو نقشی  براستی نمادین داده شده است و همه ی قدرتِ راستین اداره ی  سیاسی جامعه به مردم سپرده شده است و هر جا که نهادِ پادشاهی در برابر فرایند دموکراتیزاسیون جامعه ایستاده و یا روند آنرا به کندی واداشته است، از آن یکبار برای همیشه، قدرتِ راستین سیاسی و همچنین نقش نمادین در ساختار سیاسی ستانده شده و جمهوریهای دموکراتیک بنیاد گذاشته شده است. در میانِ همه ی خواست ها ی سیاسی، دموکراسی نقشی فرادست دارد و آن نیز کمینه ترین خواستی است که همه ی دوستدارانِ راستین دموکراسی می توانند بر آن پایه بیشترین و گسترده ترین و فراگیرترین همکاریها، همیاریها و هم افزونی ها را داشته باشند و همه ی خواست های دیگر همچون پادشاهی خواهی، جمهوریخواهی، فدرالیسم، سانترالیسم و … با آن سنجیده و ارزشداوری می شوند. هر نیروی سیاسی که بکوشد دموکراسی را بسودِ خواستِ بیشینهِ خود فروبکاهد و دیگران را به پیروی از خواست بیشینه ی خود فرابخواند، بناگزیر دیر یا زود در برابر فرایند دموکراتیزاسیون جامعه خواهد ایستاد و روند آنرا کند خواهد کرد تا دیرتر پا بگیرد و بشکوفد. برای نمونه می توان از آن نیروهای سیاسی در اپوزیسیون نام برد که خواستار فدرالیسم و یا سانترالیسمِ قدرتِ سیاسی هستند، پیش زمینه ی ناگزیرِ هر یک از این خواستها نخست ایرانی یگانه و پایدار و سپس دموکراسی خواهد بود با این فرنودِ(دلیل) ساده و منطقی که اگر ایرانی یگانه و یکپارچه نداشته باشیم، از بن نمی توانیم از دموکراسی برای ایران سخنی بگوئیم و سپس اینکه اگر دموکراسی نداشته باشیم، از بن نمی توانیم از فدرالیسم و یا سانترالیسم سخنی بگوئیم و به همین گونه از پادشاهی و یا جمهوری، سکولاریسم و یا لائیسم سخن هر چه بگوئیم نقش بر آب زده ایم زیرا اگر نیک بنگریم پادشاهی و جمهوری بدون دموکراسی به دیکتاتوری فردی ـ خاندانی می انجامد و سکولاریسم و لائیسم یا به فرادستی مذهب و در فرجام به تئوکراسی و یا به روشی دیکتاتوری در پیوند و برخورد با حقوق شهروندی پیروانِ مذاهب می انجامد و فدرالیسم به فروپاشی، چندپارچگی و  از بین رفتنِ یگانگیِ کشور و  سانترالیسم به یک دیکتاتوری پیرامون ستیز و پایتخت نواز همچون دیکتاتوری های توتالیتر و اتوریتر در ایرانِ دست کم سد ساله ای که از سر گذراندیم. دموکراسی ریشه و تنه ی درخت پر بروباری است که دیگر خواستها می توانند به زیبائی و استواری و به درستی از آن ریشه جان بنوشند و بر آن تنه برویند تا داری باشد بلندبالا و سایه گستر که همه گان از آن سود جویند و کام برگیرند تا هم ما و هم نسلهای پس از ما از این رهگذر پیشرفت کنیم، آزاد باشیم و از دادودهش برخوردار گردیم و برابر حقوق باشیم و برادرانه و شادمانه در این دیارِ باستانی یکبارِ دگر پیروز و کامیاب زندگی کنیم. بود آیا که درِ میکده ها بگشایند ـ گره از کار فروبسته ی ما بگشایند.

  آریو مانیا استکهلم  ۸ مارش ۲۰۱۹

این مقاله برای سایت (iranliberal.com) نوشته شده است و نقل آن با ذکر مأخذ آزاد است.

به تلگرام ایران لیبرال بپیوندید

https://t.me/iran_liberal